خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال1371؛ کتاب رونق سازندگی
جمعه 15 خرداد 1371 / 3 ذیحجه 1412 / / 5 ژوئن 1992
تا شب در لتیان ماندیم. وقت به مطالعه و صحبت و قدم زدن و قایق سواری و تماشای جت اسکی سواری مهدی و یاسر گذشت. هوای مطبوعی داشتیم. در جریان قایق سواری، ارتفاعات اطراف دریاچه را سرسبز و خلوت دیدم. به جز نقاط ابتدای ورودی آب و جنوب لواسان که مردم هم از ساحل دریاچه استفاده میکردند، بقیه اطراف قرق است و گوشههایی را ارتش و سپاه برای آموزش اشغال کردهاند.
آقای [محمود] واعظی، [معاون وزیر امور خارجه]، تلفنی برای سفر به فرانسه و بلژیک و مسأله گروگانهای آلمانی سئوالاتی داشت. ظهر یاسر برای سفر به مکه خداحافظی کرد. عفت هم همراه او به تهران رفت. عصر یاسر از فرودگاه تلفنی خواست که اجازه بدهیم تعدادی از متقاضیان حج که در فرودگاه جمع شدهاند و بعثه و سازمان حج موافق اعزام آنها نیستند، چون در برنامه نبودهاند و هواپیما هم ظرفیت خالی دارد، با آخرین پرواز بروند؛ موافقت کردم ولی بعداً آقای [حسن] شفتی، [مدیرعامل شرکت هما] گفت تعداد آنها بیشتر است و باید پرواز دیگری ترتیب بدهیم. مواردی هم مثل اینها بودهاند که مسئولان حج مخالفت کردهاند، از جمله همراهان دختران امام که باعث شده دختران امام هم نروند. نهایتاً قرار شد وضع را به ستاد در عربستان بگویند؛ اگر موافقت کردند، ببرند. گفتند در صورت مأیوس شدن آنها، احتمال شلوغی در فرودگاه میرود.