خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی؛ سال1371؛ کتاب رونق سازندگی

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی؛ سال1371؛ کتاب رونق سازندگی

  • دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۷۱

دوشنبه 4 خرداد 1371 | 22 ذیقعده 1412 / / 25 می 1992

 

کارکنان سازمان اسناد ملی آمدند. آقای [محمد] عباسی گزارش اقدامات را داد و من تشویق‌شان کردم.[1] بخشی از اسناد مهم را که آورده بودند، دیدم.

آقایان [محمدعلی] شرعی و مرتضی نبوی آمدند. برای مدارس قم که می‌سازند و برای روزنامه رسالت کمک خواستند و راجع به امور مجلس نظر خواستند؛ از نتیجه انتخابات مجلس خیلی راضی‌اند.

خانم [مریم] بهروزی، [دبیرکل جامعه زینب (س)] آمد. برای جامعه زینب کمک خواست و برای سیاست نمایندگان در مجلس نظر خواست. آقای [سید محمد] اصغری، [سرپرست موسسه کیهان] آمد. از عدم انتخاب ناراحت است و از اینکه در گروه نامزدان مجمع روحانیون مبارز بوده و با جامعه روحانیت مبارز نبوده، پشیمان است؛ خصوصاً که می‌داند ابتدا جامعه روحانیت نام او را گذاشته بودند و پس از اینکه در لیست مجمع روحانیون گنجانده شد، حذف کردند. از کمی اختیارات در کیهان و مخصوصاً نشریه کیهان هوایی ناراحت است؛ از من خواست که علاج کنم. ضمناً خواهان شغلی در رابطه با خود من است. توصیه داشت که به آقای [مهدی] کروبی و... کمک کنم.

آقای [غلامعلی] شهرکی، نماینده سابق زابل آمد. از عدم انتخاب ناراضی است و برای شغل استمداد دارد. از امام جمعه زاهدان شکایت دارد. آقای [اسحاق] جهانگیری آمد. در مورد انتخاب مسئولیت مشورت کرد. از چند وزیر پیشنهاد دارد. توصیه داشت که کاری برای کمک به تندروها بکنم. آقای [سید جلیل] سیدزاده، نماینده سابق باختران [= کرمانشاه] آمد. از عدم توفیق در انتخابات سخت ناراحت است و دربارة انتخاب مسئولیت مشورت کرد.[2]

ظهر عفت در دفترم بود. عصر شورای اقتصاد جلسه داشت. تا ساعت نُه شب کارها را انجام دادم و به خانه آمدم. آقای [محمدرضا] توسلی آمد. برای سفر به آلمان جهت شرکت در سمینار حج نظر خواست و برای کمک به تندروها استمداد کرد؛ منجمله آقای [سید محمد] خاتمی، [وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی] که تحت فشار است.[3]

با دکتر ولایتی دربارة پیگیری میانجی‌گری در منطقه قره‌باغ، نخجوان و مسائل لبنان، تلفنی صحبت کردم.

 

 

[1] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «اسناد، از میراثهای با ارزش تاریخ برای نسلهای آینده است که میتواند آینههایی برای نشان دادن واقعیتها و عبرتآموزیها و آموزشها باشد. طبعاً وقتی که این اسناد بهصورت منظم و کلاسه شده در اختیار قرار بگیرد، محققان هم با وقت کمی میتوانند دریافتهای بهتر و واقعبینانهتری را به جامعه منتقل بکنند. من یکوقتی در فرصتهای پیش از انقلاب، دنبال تحقیق در مسائل تاریخی قرون اخیر بودم و میفهمم که چه مقدار برای محقق مشکل هست. چه مقدار وقت باید صرف کنیم. گاهی برای پیدا کردن یک نامه یا جواب یک نامه، در کتابخانههای تهران، روزها آمد و رفت میکردیم. این سندها ممکن است در سراسر دنیا، در سراسر کشور خودمان پخش باشد، پیش افرادی که شاید هم خودشان ارزش سندها را نمیدانند یا اینکه به این سندها بهصورت یک موجودی مالی نگاه میکنند، فکر میکنند اینها هر چه عتیقه بشود، روزی ممکن است خریدار پیدا بکند. ممکن هم هست که این اتفاق بیافتد، ولی از هر هزار، در یک مورد اتفاق میافتد، بقیهاش گم میشود، از بین میرود و اصلاً اینها را پیدا نمیکنند. با این وضع، یک مقدار باید به مردم آموزش داده بشود که در مورد این سندها بخل نکنند. این‌ها بیش از آنکه ارزش مالی یا عتیقهای داشته باشد، ارزش فرهنگی و تعلیماتی و تحقیقی دارد. خیلی از آنها جزو افتخارات ملی است. این‌ها را باید تحویل بدهند تا این آرشیوها و بایگانیها غنی و جامع بشود.» رجوع کنید کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی‌های سال 1371»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1393

[2] - آقای اسحاق جهانگیری، به سمت استاندار اصفهان و آقای سید جلیل سیدزاده، به سمت استاندار هرمزگان منصوب شدند.

[3] - آقای سید محمد خاتمی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در روز سوم خرداد 1371 استعفای خود را تقدیم رییس‌جمهور کرد. بعد از یک ماه و افزایش فشارها، آقای هاشمی با استعفای ایشان موافقت نمود و آقای علی لاریجانی از فرماندهان سپاه پاسداران را به جای ایشان به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب کرد. متن کامل استعفای آقای خاتمی به جهت اهمیت در بخش ضمایم همین کتاب به چاپ رسیده است.