خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی؛ سال1371؛ کتاب رونق سازندگی

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی؛ سال1371؛ کتاب رونق سازندگی

  • شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۷۱

 شنبه 19 اردیبهشت 1371 | 6 ذیقعده 1412 / / 9 می 1992

 

ساعت نُه صبح با وزیران بازرگانی، اقتصاد، راه و ترابری، امورخارجه، نفت و محسن و مهدی و یاسر، برای سفر به ترکمنستان به فرودگاه [مهرآباد] رسیدیم؛ قرار بود عفت و فاطی و فائزه هم باشند، ولی به خاطر عدم آمادگی همسر رییس‌جمهور ترکمنستان برای استقبال، منصرف شدند. بعداً معلوم شد، همسر او یهودی و روسی است و نمی‌تواند در مراسم استقبال در ترکمنستان باشد.

 با بدرقه رسمی پرواز کردیم و یک ساعت بعد در فرودگاه عشق‌آباد فرود آمدیم. استقبال گرم با سان و رژه انجام شد. همراه با آقای صفر مراد نیازُف رییس‌جمهور ترکمنستان، مصاحبه کردم. همراه او به محل اقامتم رفتیم.

 در راه دربارة شهر عشق‌آباد توضیح می‌گرفتم. شهر سرسبزی است. ساختمان‌ها کوتاه و خیابان‌ها خلوت و کم ماشین است. ماشین سواری خیلی کم به چشم می‌خورد. اقامتگاه ما کاخی است در باغ تحقیقات کشاورزی سابق که میهمانخانه شده است.

مذاکرات خصوصی و رسمی کوتاهی با نیازف داشتیم. او برای استقبال سایر میهمان‌ها رفت و ما برای نماز به مسجدالاقصی رفتیم؛ این مسجد اخیراً ساخته شده است. گفتند پنج مسجد در شهر دارند. مفتی ترکمنستان خیرمقدم گفت. من نمازجماعت اقامه کردم و برایشان صحبت نمودم. علما خواستار اجازه آمدن طلاب آنها به ایران برای تحصیل شدند.

 از یک کلاس تعلیم قرآن بازدید کردیم. بچه‌های مدرسه را در ساعات فراغت تعلیم می‌دهند. بچه‌ها نیمه وقت به مدرسه می‌روند؛ پیش از ظهر یا بعد از ظهر. مطابق سنت خود غذایی آماده کرده بودند، کمی خوردیم: پلو و گوشت و سبزی.

 آقای آتاچاریف، معاون رییس‌جمهور همراهمان بود و در راه توضیحات می‌داد. بعد از ناهار و استراحت، در مورد اوضاع ترکمنستان مطالعه کردم.

آقای عسکرآقایوف، رییس‌جمهور قرقیزستان به ملاقات آمد. مذاکرات عمومی و بر محور همکاری بیشتر دو کشور بود. فضا خیلی دوستانه بود. وقتی که صحبتم را با «بسم‌الله‌الرحمن الرحیم» شروع کردم، دست‌هایش را به حالت دعا بلند کرد. ما هنوز مذکرات‌مان ادامه داشت که آقای اسلام کریم اوف، رییس‌جمهور اُزبکستان رسید.

مذاکرات صریح و دوستانه بود. صراحتاً گفت که جمهوری‌های آسیای میانه از نفوذ بنیادگرایی ایران می‌ترسند. اوضاع تاجیکستان و اظهارات شاه احمد مسعود را که گفته به نفع مسلمین در تاجیکستان دخالت خواهد کرد، به عنوان نمونه ذکر کرد. به او اطمینان دادم که ایران قصد تحمیل عقیده ندارد و دیگران هم چنین ذهنیتی دارند.

مقداری با همراهان در باغ قدم زدیم. وزیران همراه دربارة پیشرفت مذاکرات‌شان گزارش دادند. بعد از نماز مغرب و عشا، برای جلسه سران به کاخ ریاست جمهوری رفتیم؛ کاخ وسیعی است.

 قبل از جلسه رییس‌جمهور قزاقستان آمد. اصرار داشت که قبل از جلسه مرا ببیند. خواستار استفاده از خاک ایران برای انتقال نفت و ترانزیت کالا است و نگران فشار شوروی از اَهرم راه‌ها و خطوط لوله‌هاست.

ساعت ده شب به جلسه رسمی سران رفتیم. رؤسای جمهور ایران، ترکمنستان، قرقیزستان، قزاقستان و اُزبکستان، نخست‌وزیران ترکیه و پاکستان و وزیران امور خارجه بودند. هیأت تاجیکستان به خاطر درگیری‌ها نیامده بود. ابتدا خبرنگارها عکس و فیلم گرفتند.

آقای نیازف جلسه را با صحبت کوتاهی شروع کرد. سپس من و دیگران هم صحبت کوتاهی در خصوص دستور جلسه داشتیم. مذاکرات دوستانه و بیشتر در مورد توسعه همکاری‌ها بود. دربارة مسأله قره‌باغ و افغانستان و تاجیکستان صحبت شد. ساعت دوازده و نیم شب به مقرم برگشتم.

امروز صبح آقای [یعقوب] محمداوف، رییس‌جمهور آذربایجان، تلفنی از حملات روس‌ها در شوشا شکایت کرد و خواست که زودتر برای آتش‌بس اقدام کنم. از عشق‌آباد با آقای پتروسیان، رییس‌جمهور ارمنستان تلفنی صحبت کردم؛ او هم اظهار ناراحتی کرد و خواست که آقای [محمود] واعظی زود به منطقه برود.

 آقایان [محسن] نوربخش، [وزیر امور اقتصادی و دارایی]، [محمود] واعظی، [معاون وزیر امور خارجه] [عبدالحسین] وهاجی، [وزیر بازرگانی] و [محمدحسین] عادلی، [رئیس بانک مرکزی] آمدند. دربارة دستور جلسه فردا نظر دادند. شام خوردم و خوابیدم.