خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال1371؛ کتاب رونق سازندگی
سهشنبه 4 اسفند 1371/ 1 رمضان 1413 / 23 فوریه 1993
ساعت چهار بامداد، با زنگ ساعت، برای سحریخوردن بیدار شدم. نتوانستم مفاتیح را برای دعا خواندن پیدا کنم. مقداری قرآن قرائت کردم. سحری را که عفت آماده کرده، با کاظم [مرعشی، برادر همسرم] خوردم. بعد از نماز صبح تا ساعت هشت دراز کشیدم، ولی خواب درستی نرفتم. ساعت هشت و نیم به دفترم رفتم.
آقای [علی] نیازی از دادگاه نظامی آمد. در مورد پروندههای شرکت سینا و کلالی و علت اینکه در دادگاه نظامی رسیدگی میشود، توضیح داد. نصیحتاش کردم که با مردم مدارا کنند.
دکتر [مصطفی] معین، [وزیر فرهنگ و آموزش عالی] آمد. دربارة پیشنهاد دکتر جوان برای کمک به تأسیس مراکز لیزری در ایران گزارش داد و نظر خواست. موافقت کردم که با کمک دکتر بهرامپور اقدام کنند. دربارة سازمان میراث فرهنگی و انرژی هستهای هم صحبت شد. معتقد است که مدیریت انرژی هستهای قوی نیست.
آقای [بیژن نامدار] زنگنه، وزیر نیرو آمد. گزارشی از پیشرفت مذاکرات دربارة سدکارون سه داد و اجازه خواست که مذاکرات با برزیل را بههم بزند، برای اینکه خودمان سد را بسازیم. گفت صرفهجویی زیادی در هزینه خواهد شد؛ قبول کردم.
آقای [سیدمجید] هدایتزاده، سفیرمان در ایتالیا آمد. دربارة نحوه استفاده از اعتبارات آنها کسب نظر کرد و دربارة استفاده بهتر از اهرم قدرت خرید و بازارمان در ارتباط با کشورهای صنعتی، نظراتی داد. عصر شورای انقلاب فرهنگی جلسه داشت. بخشی از خط مشیهای آموزش عالی تصویب شد. افطار میهمان من بودند.