خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی؛ سال1371؛ کتاب رونق سازندگی

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی؛ سال1371؛ کتاب رونق سازندگی

  • دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۷۱

 

دوشنبه 26 بهمن 1371/ 23 شعبان 1413 / 15 فوریه 1993

 

بعد از نماز و صبحانه به پادگان نیروی دریایی سپاه رفتیم. در صبحگاه مشترک سان دیدم. آقای [علی] شمخانی، [فرمانده نیروی دریایی]، گزارش داد و من صحبت تشویق‌آمیز کردم.[1]

به سوی گناوه پرواز کردیم. از فضا، مناظر خسارت‌های سیل اخیر در شیراز را دیدیم. سیل در هنگام مد دریا آمده و وارد شهر شده است؛ هنوز مقداری آب در خانه‌ها و خیابان‌ها هست. مردم گناوه استقبال عجیبی کردند و اجتماعی بی‌سابقه داشتند. امام جمعه و نماینده حرف زدند و خواسته‌ها را مطرح کردند. من هم صحبت گرمی کردم.[2] بلمی‌ها و ریگی‌ها هم آمده بودند. با وجود فقر و مشکلات سیل، مردم خیلی شاداب و با حال بودند.

به سوی خارک پرواز کردیم. بعد از استقبال، بخشدار و مسئول [اسکله‌های صادرات] نفت، گزارش دادند. در اجتماع مردم شرکت کردم. امام‌جمعه صحبت طولانی کرد و از مشکلات، منجمله کم‌آبی و مشکلات سفر به خارج از جزیره شکایت نمود. من صحبت کوتاهی دربارة مقاومت آنها در زمان جنگ و بازسازی کردم و وعده رفع مشکلات را دادم.[3] از اسکله‌های تی و آذرپاد و مخازن در دست بازسازی بازدید کردیم. فرانسوی‌ها پیمانکار اصلی‌اند و شرکت صدرا، پیمانکار دست دوم است.

بعد از نماز و ناهار، به سوی محل سد رییس‌علی دلواری بر روی رودخانه شاپور نزدیک برازجان پرواز کردیم. در مسیر، از نخلستان‌های وسیع و انبوه شبانکاره و دالکی بازدید کردیم که جالب است. در محل سد، آقایان [بیژن نامدار] زنگنه، وزیر نیرو و مهندس عسکری توضیحات دادند. وضع زمین، شبیه محل سد دز و برای تنظیم پانصد میلیون مترمکعب آب و دوازده هزار هکتار نخلستان جدید، خیلی عالی است.

از آنجا به برازجان رفتیم. استقبال مردم خیلی عجیب بود. نزدیک پنج کیلومتر خیابان‌ها مملو از مردم پُرشور بود. دانشگاه نیز مملو از مردم؛ تراکم جمعیت آن‌قدر شدید بود که قابل کنترل نبود. مرتب افراد بی‌هوش را روی دست بیرون می‌بردند. احساسات مردم غیرقابل وصف بود. از فرط شلوغی و هیجان، امام‌جمعه نتوانست صحبت را ادامه دهد. من هم با اشکال توانستم صحبت کنم. کوتاه و ناقص حرف زدم.[4]

برای اینکه هلی‌کوپترها بتوانند پرواز کنند و به شب نخوریم، صحبتم را زود ختم کردم. از بیراهه خود را به هلی‌کوپترها رساندیم و بلافاصله به سوی بوشهر پرواز کردیم. قرار بود در شهر در دست احداث عالی‌شهر پیاده شویم تا کلنگ ساختمان دانشکده پزشکی زده شود که به خاطر تاریکی هوا، هلی‌کوپترها نتوانستند فرود آیند.

به استانداری بوشهر رفتیم. نماز و شام و خواندن گزارش‌ها و استماع اخبار انجام شد. سپس در مصاحبه پایانی سفر شرکت کردم که پنجاه دقیقه طول کشید.[5] به سوی فرودگاه حرکت نمودیم و به سوی تهران پرواز کردیم. ساعت یازده و نیم شب، خسته و کوفته به خانه رسیدم و فوراً خوابیدم.

 

 

[1] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «ما در دوران دفاع مقدس‌مان، در این منطقه یکی از فعال‌ترین مراکز علمی و نظامی را داشتیم. هم نیروی هوایی، هم نیروی دریایی و هم بسیج که از اینجا عملیات دریایی، هوایی و پشتیبانی نیروهای مسلح در جبهه‌ها و همچنین حفاظت از دریا را انجام می‌دادند و آن روز برای ما نقش حیاتی داشت و یکی از استراتژیک ترین مراکز دفاع ما بود. خوشبختانه تا آخرین روزهای دفاع، اینجا محکم و دژ پولادین ما بود و دشمن برای این منطقه خیلی برنامه‌ریزی کرد و برای نفوذهای محدود دزدان هوایی، هیچ وقت هدف موفقی نبود. من که در آن روز مسئولیت جبهه‌ها را داشتم، بعد از آن همه تلاش و مجاهدت شما، لازم بود روزی از این دوران با شکوه‌تان تشکر کنم و از آن جهاد، تلاش و توفیق در پیشگاه خداوند سپاسگزاری نمایم.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمی‌رفسنجانی، سخنرانی‌های سال 1371»، دفترنشر معارف‌انقلاب، 1393

[2] - آقای هاشمی گفت: «شرایط حفاظتی این شهرستان برای ما روشن است و باید کاری انجام بشود که در آینده مردم از سیل و خرابی باران‌های فصلی نگرانی نداشته باشند. دو طرح اساسی برای این منطقه وجود دارد؛ مهار آب و لایروبی رودخانه و دیوارکشی و ایجاد حفاظ بین رودخانه و کوه و مناطق مسکونی. اینجا مشکلات جدی دارد. اینکه در بسیاری از خانه‌ها بعد از گذشت چند روز از وقوع سیل، هنوز آب هست یا اینکه زهی از دریا و مسیل، بخشی از شهر و خیابان‌ها را گرفته و باعث ایجاد مشکلات برای زندگی، رفت و آمدها و همچنین حمل و نقل و ساختمان‌ها شده، هیچ‌کدام از اینها مناسب زندگی اجتماعی در یک شهر، حتی در یک روستا نیست؛ بنابراین نیازهایی را که در اینجا مطرح شد، در برنامه خواهیم گذاشت و ان‌شاءالله با استفاده از اعتبارات مناطق محروم و همچنین اعتبارات جنبی، برای اصلاح محیط زیست، تقویت گمرکات، حفاظت در مقابل سیل و مد دریا، با ایجاد اشتغال در منطقه و امور آموزشی و فرهنگی نسل جوان و نوجوان شما اقدام خواهیم کرد.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمی‌رفسنجانی، سخنرانی‌های سال 1371»، دفترنشر معارف‌انقلاب، 1393

[3] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «امیدواریم بر اساس اولویت‌ها و با توجه به امکانات کشور، بتوانیم در برنامه پنج‌ساله دوم که در دست تدوین است، مشکلات این جزیره را برای همیشه برطرف کنیم تا ساکنان این جزیره آب و اشتغال کافی و وسایل رفت و آمد و سایر نیازهای زیستی را با توجه به دوران طولانی گرمای جزیره داشته باشند. ما قدر صبر و مقاومت شما را می‌دانیم؛ آن روزها که تقریباً هر روز و هر شب اینجا بمباران می‌شد و دشمن اینجا را هدف گرفته بود، همه چشم‌ها متوجه خارک بود. در زمان صلح هم باز چشمان دیگری، به خاطر شرایط اقتصادی متوجه خارک است و لذا باید عادلانه نسبت به بُعد معنوی و نیازهای این منطقه هم توجه بشود. اصولاً در سیاست ما توجه به جزایر خلیج فارس، هم به خاطر مسائل سیاسی و امنیتی و هم به لحاظ انسانی در اولویت است.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمی‌رفسنجانی، سخنرانی‌های سال 1371»، دفترنشر معارف‌انقلاب، 1393

[4]- در بخشی از این سخنرانی آمده است: «من قبل از انقلاب توفیق آمدن به برازجان را داشتم، امّا برای زیارت برادران زندانی‌مان در اینجا و آن روز تصور اینکه چنین مردمی‌در این شهر هستند، برایم مقدور نبود و فکر روزی مثل امروز، در مُخیله ما خطور نمی‌کرد. انصافاً شما صحنه بسیار افتخارآمیز و شکوهمندی را در تاریخ سیاسی کشور در استان و شهرتان ترسیم کردید. من نمی‌دانم آنچه امروز در خیابان‌ها و در این ورزشگاه شهر شما می‌گذرد، آیا از طریق رسانه‌ها قابل توصیف و ارائه هست یا نیست؟ آیا دوربین‌های تلویزیون می‌توانند این صحنه عجیب را تصویر کنند؟ و آیا بیان و زبان و قلمی، قدرت توصیف این صحنه را دارد یا نه؟ من فکر می‌کنم نمی‌توانند چون ظاهراً کار بزرگی است. ما در لحظاتی که در آسمان شهرستان شما می‌گشتیم، با دیدن منظره نخلستان‌های بسیار انبوه و خرم، شاهد سختکوشی و تلاش شما بودیم که بحمدالله با افتتاح برنامه اجرایی سد رییس‌علی دلواری، امیدواریم توسعه کشاورزی در این منطقه به حد مطلوب برسد.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمی‌رفسنجانی، سخنرانی‌های سال 1371»، دفترنشر معارف‌انقلاب، 1393

[5] - در بخشی از این مصاحبه آمده است: «مردم این استان، حسابی به ما حال و طراوت داده‌اند و ما با خوشحالی و شادابی از این مسافرت به تهران برمی‌گردیم. اینجا کارهای متنوعی داشته‌ایم. شاید بخش مردمی مسافرت ما در این سفر بر سایر کارهایمان می‌چربید. در هر سه روز، ما ملاقات‌های مفید و مؤثری با مردم داشته‌ایم. در بوشهر، در دیر، در کنگان، در خور موج، در اهرم و بعد گناوه که آنجا مردم ریگ و دیلم هم بودند و آخرین بخش در برازجان و سفری هم به خارک داشتیم و با مردم خارک هم دیدار کردیم که انصافاً چیزی که برای ما خیلی جالب بود، حضور و روحیات شاد و پرنشاط و انقلابی مردم بود. هر چه جلوتر می‌رفتیم، حضور مردم اوج می‌گرفت و امروز ما در گناوه و برازجان، با صحنه‌های غیر قابل تصوری مواجه شدیم. ما برای رسیدگی به مسائل سیل به گناوه رفته بودیم. شهر حسابی آثار سیل را داشت. از هوا که وارد شدیم، دیدیم اکثر خانه‌ها آب سیل را هنوز در حیاط‌شان دارند و در خیابان‌ها هنوز گل و لای سیل وجود داشت. خرابی‌های سیل هنوز به چشم می‌خورد، ولی چیزی که مردم اصلاً به فکر آن نبودند، مساله مشکلات سیل بود. همه به فکر مسائل انقلاب و کشور بودند و شما صحنه‌های آن را دیده‌اید. واقعاً برای من اعجاب انگیز بود. در برازجان، ما پنج شش کیلومتر از خیابان‌های متراکم از جمعیت را طی می‌کردیم و باز وقتی که به ورزشگاه رسیدیم، دیدیم که آنجا هم متراکم است؛ به حدی که واقعاً دیگر صحبت کردن برای ما مشکل بود. من دیدم هر لحظه‌ای، چند نفر بی‌هوش می‌شوند و مردم اینها را روی دست می‌برند. فکر کردم که مصلحت نیست، مردم را این جور معطل کنیم. حرف‌های کوتاهی زدم و بیرون آمدم؛ البته همه جاهایی که رفته‌ایم، فوق حّد انتظار بود و من آخرین صحنه‌ها را عرض کردم.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمی‌رفسنجانی، مصاحبه‌های سال 1371»، دفترنشر معارف‌انقلاب، 1393