جمعه 11 دی 1371/ 7 رجب 1413 / / 1 ژانویه 1993
در خانه بودم. وقت به استراحت و مطالعه گذشت. به خاطر سردی هوا نتوانستم از حیاط خیلی استفاده کنم. ظهر بچهها جمع بودند و شب خلوت بود.
گزارشی از [آقای سیدجلیل سیدزاده]، استاندار هرمزگان دربارة بارانهای فراوان این روزها رسید که سابقه نداشته؛ پُر شدن سدها و بندها و آب انبارها و در عینحال خسارات فراوان سیل که کمک خواسته است.
آخر شب، قدسی، [خواهر عفت] که همراه فاطی و بچههایش به رفسنجان و کرمان رفته بودند، آمدند و مقداری از اوضاع آنجا شنیدم.