جمعه 13 آذر 1371/ 9 جمادیالثانی 1413 / 4 دسامبر 1992
بعد از نماز مقداری کنار دریا قدم زدم. مقداری وقت صرف کار کردم. مطالعه بولتنهای هفته گذشته، قسمت اعظم وقت امروز را گرفت. به خاطر سفر یزد عقب بودم. بعد از صبحانه به دریا رفتم. مقدار زیادی وقت با جت اسکی و شنا در دریا مشغول بودم. هوا مناسب و آب بسیار تمیز و شفاف است.
عصر رفتم و از ساختمان در دست ساخت دانشگاه و بیمارستان و آب شیرینکنها بازدید کردم. مهندسان خودمان توانستهاند آب شیرینکن شبیه واحدهای وارداتی بسازند که از کیفیت خوبی برخوردار است. تشویقشان کردم؛ کار مهمی است.
سپس رفتیم سوار کشتی شدیم و ساعتی در دریا گشتیم. کشتی متعلق به نیروی دریایی است. شرکتی بنام سفینهالنجات تأسیس کردهاند و تعدادی از واحدهای دریایی را که در زمان جنگ برای پشتیبانی جنگی خریده بودیم، در حمل و نقل بهکار گرفتهاند. مدیر عامل شرکت توضیحات داد. راضی بودند، ولی از عدم همکاری سازمان بنادر و گمرک گله داشتند. نیاز به اسکله در خارک برای حمل و نقل کیش دارند که قرار است به کمک [سازمان منطقه آزاد] کیش انجام شود.
سرشب چند نفر از مدیران بخش خصوصی فعال در کیش آمدند. پیشنهادهایی برای فعالتر شدن کیش داشتند؛ منجمله لغو مقررات کارتفروشی و به جای آن وضع عوارض بر کالاهای وارداتی به کیش و عدم رقابت سازمان عمران کیش با بخش خصوصی و اجازه شنا کردن که چند ماهی است ممنوع شده و جلوگیری از قاچاق کالا در قشم و فروش زمین به مردم.
شام را در کیش خوردیم. ساعت هشت شب به سوی تهران پرواز کردیم. باند فرودگاه، چراغ برای پرواز شب ندارد. چراغ دستی گذاشته بودند. ساعت یازده شب به خانه رسیدیم. دیروز باران باریده و سقف بالای تخت اتاقخواب چکه کرده و تخت خیس شده است.