خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال1371؛ کتاب رونق سازندگی
دوشنبه 9 آذر 1371/ 5 جمادیالثانی 1413 / 30 نوامبر 1992
بعد از نماز و مطالعه گزارشها و صرف صبحانه، ساعت هفت و ربع با هلیکوپتر به سوی بافق پرواز کردیم. در محل معدن سنگ آهن سه چاهون فرود آمدیم. مدیران توضیح دادند. صد و سی میلیون تن ذخیره دارد که بناست برای تغلیظ به محل معدن چُغارت منتقل شود.
به معدن چُغارت رفتیم. مدیران توضیح دادند. فعلاً فقط سرند و دانهبندی میشود و آن قسمت که خالصتر است و فسفر ندارد، به ذوبآهن اصفهان ارسال میشود. بناست کارخانه تغلیظ برای بقیه و محصول سه چاهو تأسیس شود. از سنگ شکن و سرند و بارگیری بازدید کردیم. وضع حمل و نقل خوب شده و جلو است. ذخیره خوبی در اصفهان جمع شده است. در جمع کارکنان سخنرانی کوتاهی کردم.[1]
با اتومبیل به شهر بافق حرکت کردیم. ده کیلومتر فاصله است. مردم شهر استقبال بسیار گرمی داشتند. اجتماع عظیمی در استادیوم بود. [آقای سیدجواد سلیمانی]، امام جمعه خیرمقدم گفت. من هم صحبت کردم[2] و به خواستههای آنها از جمله دستور کمک وزارت معادن و فلزات برای احداث کمربندی شهر، جواب مساعد دادم. درخواست داشتند که کارخانه روی که بناست نزدیکتر احداث شود، به بافت منتقل شود. گفتم بررسی شود. مایل بودم به بهاباد هم بروم، اما فرصت نشد. با فرماندار، شهردار و رئیس آموزش هم صحبت کردم.
از محل سپاه شهر به سوی ابرقو پرواز کردیم. یک ساعت و نیم در راه بودیم، خیلی خسته شدم. در راه، استاندار و آقای صدوقی دربارة نقاط مسیر عبوری توضیحات میدادند. عمدتاً بیابان و کویر و گاهی روستا بود. یک ساعت بعد از ظهر در بخش ابرقو فرود آمدیم. مردم استقبال گرمی نمودند. با اینکه دیروز چند ساعت معطل شده بودند.
در استادیوم، اجتماع فوق حد انتظاری داشتند. بچهها سرود بسیار زیبایی در مدح من و خوشامدگویی خواندند.[3] مجری مراسم، معمولاً با شعر خیرمقدم میگفت و مداحی میکرد. معمولاً بدیههگو و یا دارای طبع شعراند. در مسیر هم با شعر خیرمقدم میگفتند. خواستار شهرستان شدن بودند.
[آقای سیدابراهیم حسینی]، امام جمعه صحبت گرمی کرد. من هم صحبت مفصلی نمودم.[4] در محل بخشداری، نماز و ناهار انجام شد. از درخت سروی که مدعی بودند چهارهزار سال، یا دو هزار سال عمر دارد، بازدید کردیم. میگفتند کارشناسان شوروی آمدهاند و عُمر آن را تعیین کردهاند.
به سوی مهریز پرواز کردیم. یک ربع ساعت مانده به چهار در مهریز فرود آمدیم. مردم در بلوار شهر اجتماع کرده بودند. کنار اجتماع فرود آمدیم. خیلی اجتماع عظیمی داشتند. [آقای علی برهان]، امام جمعه خوشامد گفت. من صحبت کوتاهی کردم.[5] بهخاطر اینکه هلیکوپتر بعد از سانست نمیتوانستند پرواز کنند و بایستی به تفت هم میرفتیم، ساعت چهار و نیم به سوی تفت پرواز کردیم؛ ده دقیقه راه بود.
کنار اجتماع مردم تفت فرود آمدیم. [آقای شیخ جواد حسنعلی]، امام جمعه صحبت کرد. از رو خواند. آدم خوب و سادهای است. من هم صحبت کوتاهی کردم.[6] بلافاصله با اتومبیل به سوی فرودگاه یزد حرکت کردیم.
در راه جمعی از زنان زرتشتی با اسفند و گل منتظر بودند. توقف کردم و تشکر نمودم. در فرودگاه مصاحبه رادیو تلویزیونی کردم و سفر را ارزیابی نمودم.[7] به سوی تهران پرواز کردیم. شام را در هواپیما خوردیم. آقای دکتر [سید عباس] پاکنژاد از برکناری برادرش از مسئولیت در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شکایت کرد.[8] ساعت نُه شب به خانه رسیدم. روزنامه و گزارشها را آورده بودند. خواندم و خوابیدم.
[1] - آقای هاشمی گفت: «یکی از ویژگیهای توسعه معادن کشور، کارآفرینی و ایجاد اشتغال است و من به شما کارکنان این مجتمع، به خاطر پیشتاز بودن در این صنعت، تبریک میگویم. انشاءالله با راه افتادن بقیه معادن و سرمایهگذاریهایی که در پیش است، این منطقه به جایی فعال و سازنده تبدیل شود. از محبتهای شما تشکر میکنم و برای شما توفیق خدمت بیشتر را از خداوند مسئلت دارم.» رجوع کنید← کتاب «هاشمیرفسنجانی، سخنرانیهای سال 1371»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1393
[2] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «من از کودکی علاقه داشتم تا به بافق سفر کنم و آرزو داشتم از نزدیک با مردم خونگرم و سختکوش این منطقه دیدار داشته باشم و خدا را شکر میکنم که این توفیق حاصل شد. هدف انقلاب اسلامی، رسیدگی و کمک به مناطق محروم و دور افتاده میباشد. دولت توجه زیادی به افزایش بودجه محرومیتزدایی داشته و امیدواریم با اقدامات عمرانی که در این منطقه انجام میشود، چهره منطقه متحول گردد. ضرورت دارد بافق از بنبست خارج شود. احداث راهآهن دو خطه بافق به بندرعباس، یکی از این اقدامات است و در کنار آن شروع احداث راهآهن بافق - مشهد که کشورهای آسیای میانه را به خلیجفارس وصل میکند، یکی از کارهای ارزشمند است و شهرستان بافق که در مسیر این راه بهعنوان بزرگترین راهآهن منطقه قرار گرفته، یکی از مراکز مهم کار و فعالیت خواهد شد و از انزوا بیرون خواهد آمد.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، سخنرانیهای سال 1371»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1393
[3] - در آغاز ورود آقای هاشمی، دختربچهای با این مدیحه زیبا به استقبال ایشان شتافت:
خیال روی توچون بگذرد به گلشن چشم
دل از پی نظر آید به سوی روزن چشم
بیا که لعل گوهر دل در نثار مقدم تو
زگنج خانه دل میکشم به مخزن چشم
[4] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «یکی از سیاستهای اصلی دولت، توجه به مناطق محروم کشور است و با همین انگیزه بوده است که حدود سیصد میلیارد ریال در سال را جهت تحقق عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه امکانات به مناطق محروم کشور اختصاص دادهایم و از این سیاست نیز بسیار خرسند هستیم؛ زیرا این اعتبارات، حق مردمانی است که نوعاً محروم هستند و در گذشته بهآنان ظلم شده است. مردم مناطق محروم، از بهترین اقشار جامعه ما هستند و مردمی دارای استعداد و با اینکه این مردم میفهمند که مظلوم هستند و حق آنها در گذشته پایمال شده، ولی چون فهمیدهاند که نظامشان و انقلابشان میخواهد ظلم رژیم گذشته را جبران کند، ایمان و اعتقادشان به جمهوری اسلامی بیشتر است. ما امروز در مقابل ملتمان سرافراز هستیم. آمار استان یزد نشان میدهد، روستاهایی که فاقد امکاناتی از قبیل آب، برق،
مدرسه بودند بعد از انقلاب دارای این امکانات شدند و این نشاندهنده توجه دولت به مناطق محروم است.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای سال 1371»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1393
[5] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «برای من، این توفیق بسیار با ارزش است که در جمع شما مردم بزرگوار و انقلابی و متعهد و مسلمان مهریز باشم. مهریز، از نقاطی است که مورد توجه مسئولان کشور است و بزرگان انقلاب به اینجا توجه داشتهاند. مردم این منطقه شایسته خدماترسانی و کار بیشتر هستند و خوشبختانه برنامهها و طرحهایی که برای مهریز در نظر گرفته شده، آیندهای نویدبخش را برای منطقه نوید میدهند. این منطقه قابلیت ایجاد شهرکها و ناحیههای صنعتی و صنایع جنبی کشاورزی را که بسیار پُربازدهاند و دارای ارزش افزوده چشمگیرند، دارد. در مهریز باید به صنایع جنبی کشاورزی بیشتر توجه شود و در آینده آن چه مردم خواستهاند و قابل تحقق هم هست، انجام خواهد شد.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، سخنرانیهای سال 1371»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1393
[6] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «من نمیدانم با چه بیانی این الطاف، محبتها و احساسات انقلابی و پرشور شما را پاسخ بدهم. شاید بهترین تعبیر اعتراف به این موضوع است که هیچ کس قدرت عاطفه شما را ندارد. شما با روحیات دینی و انقلابی خودتان، به خاطر انقلاب، امام و رهبری و اسلام نسبت به خدمتگزاران خود که من یکی از ضعفای آنها هستم، این چنین ابراز محبت میکنید و بار مسئولیت ما را سنگینتر میکنید. انشاالله با اجرای طرحهای عظیم چند میلیاردی و طرحهای بسیاری که در دست بررسی است، از یکایک مناطق محروم کشور رفع محرومیت شود. همه اهل تلاشاند و بحمدالله با تلاش خود شما این کشور ساخته خواهد شد. امیدوارم با کمک شما موفق شوم وظایف مهمی را که مسئول اجرای آن هستم، به خوبی انجام دهم و پیش خداوند و امت شهید پرورمان رو سفید باشم.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، سخنرانیهای سال 1371»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1393
[7] - در بخشی از این مصاحبه آمده است: «در استان یزد تا پیش از انقلاب اسلامی، دانشگاهی وجود نداشت اما اینک به یمن انقلاب، بیش از پانزدههزار دانشجو در دانشگاههای استان سرگرم تحصیلاند و یزد به یک قطب بزرگ آموزشی تبدیل شده است. مراکز آموزش استان رو به توسعه خواهد گذاشت و اراضی کویری برای آبادانی در اختیار بخش خصوصی قرار خواهد گرفت. همچنین امکاناتی ویژه برای مبارزه با کویر در اختیار جهادسازندگی استان قرار خواهد گرفت.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمیرفسنجانی، مصاحبههای سال 1371»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1393
[8] - آقای سیدحسن پاکنژاد، از سال 1359 به مدت یازده سال، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد بود که بعد از استعفای آقای خاتمی از وزارت ارشاد، برکنار و به عنوان مشاور فرهنگی وزیر ارشاد در منطقه جنوبشرق کشور منصوب شد.