خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال1371؛ کتاب رونق سازندگی
پنجشنبه 14 آبان 1371 / 9 جمادیالاول 1413 / 5 نوامبر 1992
اول وقت، مسئولان شهر لامرد فارس آمدند. آقای [سیدمحمود] علوی، نماینده لامرد، نیازهای شهرستان را گفت: بیمارستان، دانشگاه آزاد اسلامی، راه به ساحل و آب؛ وعده کمک دادم. [آقای سیدمحمد میرمحمدی]، رئیس دفترم و معاونان آمدند. گزارش اقدامات را دادند و نیازها و مشکلات کار را گفتند. تذکراتی به آنها دادم.
آقای [علی] آقامحمدی، [رئیس کمیته عراق] آمد. مسائل عراق، کنفرانس اربیل، وضع مبادلات مرزی، ضرورت هماهنگی بیشتر و اختلاف نظر آقایان [سیدمحمدباقر] حکیم، [رئیس مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق] و سید محمود هاشمی [شاهرودی] را گفت؛ نظراتی دادم. دکتر [رضا] ملکزاده، [وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی] و متصدیان تولید دارو آمدند و از کمی ارز گفتند.
عصر آقایان [سیدمحمدعلی موسوی] جزایری، [نماینده ولیفقیه و امام جمعه اهواز]، [غلامرضا] فروزش، [وزیر جهاد سازندگی]، [علی فلاحیان]، وزیر اطلاعات، [علی] شمخانی، [فرمانده نیروی دریایی]، [محسن] رضایی، [فرمانده کل سپاه پاسداران] و [علیرضا تابش]، استاندار خوزستان آمدند. جمع آنها برای رفع مشکلات خوزستان اقدام میکنند؛ همه به جز آقای تابش، خوزستانیاند. برای سرعت بازسازی، توسعه، توجه به نقاط محروم، توجه بیشتر به شهر اهواز که در جنگ عقب افتاده و فعالکردن اروند و بهمنشیر، وعده کمک دادم و تشویقشان کردم.
مغرب به خانه آمدم. شب برای نمازجمعه کمی مطالعه کردم. آقای [سیدعبدالکریم] موسوی اردبیلی به خانه تلفن کرد. تقاضای کمک به طرح فاضلاب قم و رسمیت دادن به دانشگاه خودش [=دانشگاه اسلامی مفید قم] را داشت. از استانشدن اردبیل تشکر کرد.
مهدی به سیرجان و یاسر به سمنان، هر دو بدون اطلاع قبلی رفتهاند که باعث ناراحتی مادرشان شده است. یاسر تلفنی از سمنان خبر سلامتی را داد، ولی مهدی نه.