خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال1371؛ کتاب رونق سازندگی
شنبه 18 مهر 1371/ 12 ربیعالثانی 1413 / /10 اکتبر 1992
ساعت هشت و نیم صبح به دفترم رسیدم. پس از مطالعه گزارشها، ملاقاتها شروع شد. آقای [فریدون] مهدینژاد، [= وردینژاد]، رئیس جدید سازمان خبرگزاری [جمهوری اسلامی، ایرنا] آمد. از وضع سازمان در گذشته گزارش داد و انجام اصلاحات از مواضع غلط و انحرافی قبلیها را توضیح داد و برای آینده کار رهنمود گرفت. به نظر میرسد که خوب وارد کار شده است. قرار شد اسناد مربوط به ماجرای مکفارلین را که در اختیار او بود، به محسن [هاشمی، مدیرعامل دفترنشرمعارف انقلاب] واگذار کند.
آقای [احمد] جنتی، [نماینده ولیفقیه در امور بوسنی و هرزگوین] آمد و برای بوسنی و هرزگوین کمک خواست. حدود هشتاد میلیون تومان، کمک مردمی جمع شده است. ارز به نرخ دولتی میخواهد. برای ساختمان شورای نگهبان هم کمک خواست.
آقای [ابوالقاسم] خزعلی، [عضو فقهای شورای نگهبان] آمد. برای دو نفر پست خواست. بارها از آنها گفته است. برای مبارزه با رشوه و فساد اداری تذکر داد و از سیاستهای دولت قدردانی کرد.
دکتر [حسن] حبیبی، [معاون اول رییسجمهور] برای امور جاری و بودجه آینده نهاد [ریاستجمهوری] آمد. عصر آقایان [محسن] نوربخش، [وزیر امور اقتصادی و دارایی]، [محمدحسین] عادلی، [رئیس بانک مرکزی]، [غلامرضا] آقازاده، [وزیر نفت] و سیدصادق خرازی، [معاون نماینده دائم ایران در سازمان ملل] آمدند. دربارة برنامه معاملات اقتصادی با آمریکا با فروش نفت و استفاده از پانصد میلیون دلار از طلبهایمان مذاکره و تصمیمگیری شد.
بعد از نماز مغرب به بیمارستان اختر رفتم. دکتر سعید [لاهوتی][1]، دندانهایم را اصلاح کرد. غروب ساعت هفت و نیم به خانه برگشتم. خبر دادند که سه بمب صوتی در بهشت زهرا و حرم امام منفجر شده است و چند نفر زخمی شدهاند.
[1] - دکتر سعید لاهوتی و دکتر حمید لاهوتی، فرزندان مرحوم آیتالله شیخحسن لاهوتی، دامادهای آیتالله هاشمی هستند.