خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی؛ سال1371؛ کتاب رونق سازندگی
دوشنبه 16 شهریور 1371 9 ربیعالاول 1413 / 7 سپتامبر 1992
صبح به سفارت رفتیم. برای اعضای سفارت و مأمورانمان در پاکستان صحبت کردم.[1] اهمیت همکاری میان ایران و پاکستان را توضیح دادم و از آنها خواستم مواظب باشند که کارشان باعث اعتماد و صداقت بیشتر دو کشور شود. از اتاق رمز بازدید کردم. مسائل ابتکاری برای ارتباط مطمئن و فوری تهیه کردهاند.
آقای سید ساجد نقوی، رهبر شیعیان پاکستان آمد. برنامههای فرهنگیشان را توضیح داد و کمک بیشتر خواست که وعده دادم. سفارت، نوساز و بزرگ و وسیع است و از لحاظ تعداد کارکنان، بعد از آمریکا و انگلیس در رتبه سوم است. به اقامتگاه برگشتیم.
آقای نواز شریف و آقای غلاماسحاق خان آمدند. برای شرکت در اجتماع مشترک دو مجلس، با هم به مجلس پاکستان رفتیم. رئیس مجلس خیرمقدم گفت و من بدون نوشته، صحبت جامعی نمودم که مورد توجه حضار قرار گرفت و فوقالعاده تحسین کردند. سپس نخستوزیر در تأیید سخنان من و تشکر از من و ایران، مطالب خوبی گفت.
حزب مردم به رهبری خانم بینظیر بوتو، گروه مخالف دولت، خواسته بودند در مجلس به من خیرمقدم بگویند که موافقت نشده بود، لذا از مجلس و دولت قهر کرده بودند. هنگام صحبت رئیس مجلس نیامدند؛ اما برای سخنرانی من آمدند و سپس رفتند و پای صحبت نخستوزیر ننشستند. بعداً به ما گفتند یکی از نمایندگان که جزو سپاه صحابه است، بنا داشته در جلسه با حضور ما مخالفت کند که امروز صبح او را دستگیر کردهاند و ممکن است پس از آزادی، سروصدا راه بیندازند.
از رئیس مجلس راجع به زندانی بودن [آقای آصفعلیزرداری]، شوهر خانم بینظیر بوتو پرسیدم. گفت متهم است و تقاضای آزادی با کفالت کرده ولی قبول نشده است. اضافه کرد که خودش- رئیس مجلس، پسر ایوبخان- در زمان حکومت ذوالفقار علی بوتو، [پدر خانم بینظیر بوتو]، شانزده ماه زندانی بوده است.
برای جلسه رسمی مذاکره با نخست وزیر و وزرا به ساختمان نخست وزیری رفتیم. رؤسای کمیسیون مشترک توضیحات دادند و آقای نواز شریف و من دربارة ضرورت همکاری بیشتر تأکید کردیم. توافقنامه مشترک دو کشور، در حضور ما امضا شد.
برای ناهار به منزل آقای نواز شریف رفتیم. بعد از ناهار جلسه خصوصی داشتیم. راجع به همکاری دفاعی و در مورد افغانستان و بوسنی هزرگوین مذاکره شد. پس از استراحت برای افتتاح مرکز تحقیقات زبان فارسی رفتیم. زمین این مرکز را پاکستان اهدا کرده است. توضیح دادند و همراه با آقای غلاماسحاقخان افتتاح کردیم. از آنجا برای کاشتن درخت دوستی، به پارک شکرپریا رفتیم. بسیاری از سران کشورها در این پارک درخت کاشتهاند. گویا اولین درخت را چوئنلای[2] از چین کاشته است.
بعد از نماز مغرب و عشا، چند نفر از علمای اهل سنت آمدند و دربارة تحصیلات ادبیات عرب و علوم اسلامی توضیحات دادند. سپس به سفارت رفتیم. علمای اهل سنت و شیعه از سراسر پاکستان آمده بودند. دو نفر از علمای اهل سنت و همچنین آقای سید ساجد تقوی صحبت کردند. یک شاعر، شعری در مدح من خواند که خیلی عوامانه بود. من دربارة وظایف علما و اتحاد اسلامی صحبت کردم. شام خوردیم و به کاخ برگشتیم.
[1] - رجوع کنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای سال 1371»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1393
[2] - چوئنلای، (۱۸۹۸ - ۱۹۷۶)، سیاستمدار و یکی از رهبران مهم سیاسی و اولین نخستوزیر جمهوری خلق چین از ۱۹۴۹ تا پایان عمرش در ۱۹۷۶ بود. او به سیاستهای معتدل و ایفای نقش در متعادلکردن اوضاع پس از انقلاب فرهنگی شهرت دارد.