خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی؛ سال1371؛ کتاب رونق سازندگی

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی؛ سال1371؛ کتاب رونق سازندگی

  • یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۷۱

یکشنبه 25 مرداد 1371/ 16 صفر 1413 / 16 آگوست 1992

 

صبح بعد از نماز و صرف صبحانه و استماع اخبار، به سوی کارخانه ترانسفورموتورسازی ایران در شرق زنجان حرکت کردیم. ترانس‌های قدرت و توزیع می‌سازند. طرح توسعه آن به زودی تکمیل می‌شود. این کارخانه نیازهای کشور را تأمین می‌کند.

از آنجا برای افتتاح کارخانه تولید سُرب با ظرفیت ذوب چهل هزار تن در سال رفتیم. کنسانتره سُرب و روی را از معدن انگوران می‌آورند. معلوم شد تا هفتاد هزار تن سُرب می‌تواند تولید کند. از کوره، سیلوها، انبار، ریخته‌گری و اکسیژن سازی بازدید شد. در جمع میهمانان و کارکنان صحبت کردم.[1] آقای [حسین] محلوجی، [وزیر معادن و فلزات] گزارش داد. به جمعی از کارکنان شرکت خارجی که برای نظارت و تحویل آمده بودند، خوشامد گفتم. آن‌ها گفتند نصب کل تجهیزات توسط ایرانی‌ها و نظارت با آنها بوده است.

برای دیدن کارهای ساخت آزادراه قزوین - زنجان رفتیم. با مشارکت بانک ملی و وزارت راه و ترابری ساخته می‌شود. طرح عظیمی است و خوب پیش می‌رود؛ نزدیک دویست کیلومتر اتوبان شش بانده با 700 پل و 43 میلیون مترمکعب خاک‌برداری و خاک‌ریزی است. قسمتی را آسفالت کرده بودند. جمعی از مردم اطراف هم جمع شده بودند. آقای [محمد] سعیدی‌کیا، [وزیر راه و ترابری] گزارش داد و من صحبت کوتاهی کردم.[2]

سپس به سوی قزوین پرواز کردیم. با یک ساعت و نیم تأخیر به قزوین رسیدیم. استقبال مردم باشکوه و بی‌نظم بود. مدتی اتومبیل‌مان در محاصره مردم قادر به حرکت نبود. در مسجد جامع شهر - مسجد النّبی - در اجتماع مردم شرکت کردم. امام جمعه خیرمقدم گفت و من صحبت کردم.[3] مردم با شعار و پلاکارد خواستار جدا شدن قزوین از زنجان و تشکیل استان مستقل بودند.

بعد از ناهار و استراحت در فرمانداری، عصر در اجتماع خانواده‌های شهدا شرکت کردم و دلداری‌شان دادم. سپس به شهر صنعتی البرز با 900 هکتار مساحت و 350 واحد صنعتی و محیط سرسبز و تمیز رفتیم. از کارخانه شیمی کشاورزی بازدید کردیم. مدیرکارخانه از واردات سم از خارج با ارز هفت تومانی دولتی که مانع تولید آنها با ارز رقابتی و آزاد است، گله داشت. مدیر شهرک توضیحات داد. در جمع کارگران و مدیران سخنرانی کردم.

غروب به مدرسه علمیه شهر آمدیم و در اجتماع طلاب شرکت کردیم. امام‌جمعه و نماینده شهر خیرمقدم گفتند و مداحی زیادی نسبت به من کردند. در صحبت کوتاهی، لزوم اصلاح در برنامه و شیوه تحصیل و زندگی روحانیت را یادآور شدم[4] و در مورد تقاضای زندگی در مسکن سازمانی، قول کمک دادم و به فرمانداری برگشتم.

مدیرعامل دشت قزوین آمد و توضیحات خوبی دربارة طرح عظیم عمرانی دشت

 

قزوین و مشکلات آن و تصمیمات نادرست بعد از انقلاب داد. قرار است فردا بازدید داشته باشم.

 

 

[1] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «از کسانی که زحمت این طرح مهم را داشته‌اند و امروز شاهد به ثمر رسیدن زحمات و تلاش‌هایشان هستند، تشکر می‌کنیم. این یک گام دیگری است در جهت خودکفایی و تحقق برنامه‌ها که باید از گام‌های مهم تلقی بشود. با توجه به وجود منابع معدنی سُرب و روی و امکانات سرمایه‌گذاری و وجود بازار مصرف در داخل کشور، منطقی بود که این کار زودتر انجام شود. ما به خاطر جنگ تأخیر داشتیم، ولی بعد از جنگ کار با سرعت مطلوب پیشرفت کرده است. از پیشرفت کار راضی هستیم. انتظار این است که تلاش آقایان با همین آهنگ ادامه پیدا کند تا بخش روی هم به ثمر برسد. این طرح با توجه به نیاز داخلی و ارزش افزوده و اشتغالی که در کشور ایجاد می‌کند و اثری که در خودکفایی دارد، باید جزو اولویت‌های کار باشد.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی‌های سال 1371»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1393

[2] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «اینجا نشانی از همت بلند کارگزاران جمهوری اسلامی ایران است و توانایی‌های مجریان و پیمانکاران. مردم ما که خبر و تصویر این طرح را می‌بینند، خوشحال می‌شوند و ایمان‌شان به نظام و برنامه بالا می‌رود. از تصمیمات بسیار خوب مجلس شورای اسلامی، در آن زمانی که من هم در آنجا افتخار خدمت داشتم، این بود که تصویب کرد ما بتوانیم، اینگونه کارها را با بخش خصوصی و غیر دولتی انجام بدهیم. تا آن لحظه فکر می‌شد که این کارها را فقط دولت باید انجام بدهد و اگر آن سیاست ادامه پیدا می‌کرد، به این آسانی به اجرای اینگونه طرح‌ها نمی‌رسیدیم و حُسن اجرای این طرح باعث خواهد شد که پشت سر آن، طرح‌های مهم‌تر و وسیع‌تری انجام بشود.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی‌های سال 1371»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1393

[3] - آقای هاشمی در سخنانی ضمن تشکر از ابراز احساسات پاک مردم، با اشاره به‌درخواست آنان برای استان شدن قزوین اظهار داشت: «در مورد این درخواست شما بحث‌های جدی در هیأت دولت مطرح است و من به نیازها و خواسته‌های شما به‌طور جدی توجه دارم.» ایشان ضمن تمجید از فداکاری‌های مردم مسلمان شهر قزوین در جنگ گفت: «در طول دوران پس از انقلاب نیروهای حزب‌اللهی، بسیج و سپاه پاسداران قزوین، سهم مهمی را در دفاع مقدس و در پشتیبانی از جبهه‌ها به عهده گرفتند. قزوین به عنوان یکی از قطب‌های توسعه کشور، با کارخانه‌های صنعتی و استعداد کشاورزی که دارد، هر مقدار دولت بتواند، برای توسعه شرایط جغرافیایی و طبیعی منطقه بازده سریعی خواهد داشت. رونق صنعت و وجود کارخانجات، موجب شده است که این شهر 14 درصد از ارز جاری را که دولت به صنایع کشور اختصاص داده است، جذب کند. به‌علت توسعه و گسترش صنعت در این شهر، نیروی کار به‌آن هجوم آورده و موجب فراهم شدن مشکلات در زمینه مسکن برای مردم شده است که باید جبران بشود. درخواست شما مردم قزوین برای استان شدن، نیاز به قانون‌گذاری مجلس دارد. طبق قانون فعلی، برای مرکز استان شدن، باید این شهر دارای یک میلیون نفر جمعیت باشد و اگر از حد نصاب پایین‌تر باشد، نیاز به تصویب قانون جدیدی از سوی مجلس دارد. در مورد فراهم شدن زمینه این امر، هیأت دولت به طور جدی بررسی خواهد کرد و اگر مصلحت تشخیص داده شود، در این زمینه اقدام خواهد شد.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی‌های سال 1371»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1393

[4] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «یکی از جلساتی که برای من مأنوس و با فطرت و روحیه طلبگی من، به مقدار زیادی سازگار است، همین جلسات است که خستگی را از جسم انسان بیرون می‌کند. من در میان جمع طلاب، خیلی احساس خودمانی می‌کنم و تمام حالات و زمانی که مسئولیتی نداشتیم در دوران طلبگی و درس خواندن‌مان و معاشرت‌های خوب طلبگی برایم مجسم می‌شود. مطالبی را اینجا درباره من فرمودند، امام جمعه محترم و هم نماینده محترم که مایه شرمندگی من است. من هیچ لایق این حرف‌ها نیستم. واقعاً بدون اینکه کسر نفسی در کار باشد، خودم را ناصالح‌تر از بسیاری از شما طلبه‌ها می‌دانم؛ عوالم طلبگی را می‌دانم و آن حالات را فراموش نمی‌کنم. زمانی که این مدح‌ها را می‌شنوم، بین خودم و خدا شرمنده می‌شوم که چرا در مورد من حرف‌هایی گفته می‌شود که من اهل‌اش نیستم. خداوند ما را از اینکه دچار غرور و خود بزرگ‌بینی نشویم، حفظ کند که بدترین آفات زندگی است. در حکومت اسلامی، طلبه‌ها نقش زیادی دارند. همچنین علما نقش زیادی دارند. بناست که اسکلت این نظام اسلامی باشد؛ یعنی بر اساس فقه اسلام و معارف اسلام باشد. اخلاق و قانون ما، زندگی و معاشرت ما روابط خارجی ما، روابط اقتصادی ما و همه زندگی‌مان و اینها کارشناسان خبره واقع بین لازم دارد.» رجوع کنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی‌های سال 1371»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1393

ویدئوها