پنجشنبه 15 مرداد 1371/ 6 صفر 1413 / / 6 آگوست 1992
آقای [حسین] علایی، مسئول ساخت مصلای بزرگ تهران آمد. نقشههای مصلا را آورد. توضیحات داد و برای شروع کار اجرایی استمداد کرد. مسجد عظیمی است و لازم است که انقلاب اسلامی چنین اثری از خود به جای بگذارد.
آقای [علیاکبر] آشتیانی آمد. از کنار زده شدن [مجمع] روحانیون اظهار ناراحتی کرد و برای وام مدرسه غیر انتفاعیاش استمداد کرد. آقای [عبدالله] عُقبایی، رئیس پلیس تهران آمد. گزارش کار داد و از آثار ادغام نیروهای انتظامی اظهار رضایت کرد؛ اوایل کار از مخالفان بود. از احتمال خودسری بسیجیها اظهار نگرانی کرد و برای امکانات پلیس کمک خواست و از لزوم فعالتر شدن تیمسار [محمد] سهرابی، [فرمانده نیروی انتظامی] گفت.
آقای [علی] رازینی، [رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح] آمد. از تصویب سازمان قضایی نیروهای مسلح تشکر کرد و گزارش کار داد. برای مسائل اجتماعی پیشنهادهایی داشت.
عصر [آقای هاریس سیلاروویچ]، وزیر امورخارجه بوسنی و هرزگوین آمد. از فشارهای زیاد صربها و احتمال شکست مسلمانان در اثر محاصره در زمستان از اینکه روزی کرواتها از آنها جدا شوند و راه منحصر به فردشان بسته شود، اظهار نگرانی کرد. نگراناند، چون کرواتها هم نهایتاً رقیب آنها هستند. به آلمان و اتریش و آمریکا اظهار اعتماد و به انگلیس و فرانسه بیاعتمادی کرد و کمک تسلیحاتی و سوختی خواست. گفت تاکنون به غیر از ایران، کسی به آنها سلاح نداده است؛ وعده کمک دادم. یکی از سران اخوانالمسلمین هم همراهش بود و زبان عربی را به خوبی تکلم میکرد. پیش از غروب به خانه آمدم و از استخر استفاده کردم؛ بهخاطر ناراحتی کمرم، دکترها تأکید بر شناکردن دارند.