خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی؛ سال1371؛ کتاب رونق سازندگی

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی؛ سال1371؛ کتاب رونق سازندگی

  • سه شنبه ۳۰ تیر ۱۳۷۱

سه‌شنبه 30 تیر 1371 / 20 محرم 1413 / / 21 جولای 1992

 

ساعت هشت صبح به بیمارستان سینا رفتم. از بخش‌های مختلف و بیماران بازدید کردم. ساختمان کهنه و وسایل ناکافی است و جا تنگ است. قرار بوده ساختمان اعانه ملی را به آنها واگذار کنند که نشده است. قرار شد از وزارت آموزش و پرورش بگیریم و به آنها بدهیم. برای کارمندان صحبت نمودم و به گزارش [دکتر رضا ملک زاده]، وزیر [بهداشت، درمان و آموزش پزشکی] و مدیران گوش کردم. مصاحبه‌ای انجام دادم.[1] سابقه بیمارستان زیاد و مراجعات فراوان است.

[آقای عارفین سیرگار]، وزیر بازرگانی اندونزی آمد. نامه دعوت آقای سوهارتو، رییس‌جمهور برای شرکت در اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد را داد. دربارة ضرورت خلع صربستان از ریاست اجلاس و تغییر محتوای سازمان مذاکره شد.

دکتر [حسن] حبیبی برای کارهای جاری و مذاکره درباره ساخت منزل سازمانی برای هیأت دولت آمد. عصر آقای [نلسون] ماندلا، رهبر کنگره ملی آفریقا آمد. دربارة مسائل آفریقای جنوبی و مبارزات مردم و ستم‌های سفیدپوستان و برنامه‌هایشان برای ادامه فشار تا تشکیل دولت موقت برای انتخابات گفت. سپس در جلسه خصوصی، تقاضای کمک مالی کرد و ضرورت بازپرداخت کمک مالی که از دولت‌های دیگر گرفته‌اند؛ قبول کردم که کمکی بشود. بعد از مشورت با وزیر امور خارجه و رهبری، قرار شد یک میلیون دلار کمک کنیم؛ پانزده میلیون دلار تقاضا داشت. معلوم شد از تمام دولت‌ها کمک تقاضا می‌کنند.

آقای [احمد] جنتی آمد. تقاضا داشت که علی‌آقا، پسرش را از استانداری خراسان برکنار نکنند که بدنام نشود. برای شورای نگهبان کمک خواست.

تا ساعت نُه شب کارها را انجام دادم. برای ضیافت شام آقای [نلسون] ماندلا به سعدآباد رفتم. سئوالات زیادی از اوضاع‌شان کردم. دربارة علت طلاق همسرش پرسیدم که جواب درستی نداشت. از سفر به عربستان سعودی راضی نیست.

 

[1] - آقای هاشمی در این مصاحبه، با اشاره به قدمت فعالیت‌های آموزشی و درمانی بیمارستان سینا گفت: «بسیاری از شخصیت‌های علمی و دانشگاهی کشور اینجا تربیت شده‌اند و مردم ما این بیمارستان را به خوبی می‌شناسند و این بیمارستانی است که از سراسر کشور، بیمار می‌پذیرد و من بیماران مستضعفی را از شهرهای دور و محروم کشور دیدم که در انتظار پذیرش، در حال استراحت و یا در اتاق عمل بودند. قشر مستضعف، مستحق خدمت هستند و هرگونه فداکاری برای آنان ارزشمند است.»