پنجشنبه 19 آذر | 18 ربیع الثانی 1408 10 دسامبر 1987
تا ساعت هشت صبح در منزل کار کردم. به خدمت امام رفتیم. آقایان منتظری، مشکینی، خامنهای، موسوی اردبیلی، موسوی خوئینی ها، مهدوی کنی، [میرحسین موسوی] نخست وزیر، کروبی، امام جمارانی، احمدآقا، [حسن] صانعی و بعضی از افراد دفتر امام بودند. امام وصیت نامه جدیدشان را تحویل جمع دادند و خواستند که در مجلس خبرگان و آستان قدس رضوی نگهداری شود و وصیت نامه قدیم را که پنج سال پیش نوشته بودند، استرداد فرمودند و توضیحی در علت تعویض ندادند. صبحت های کوتاهی در توصیه به وحدت و پرهیز از اختلاف فرمودند. چون نکات غیر قابل اعلانی داشت، قرار شد همه آن منتشر نشود.
از آنجا به مجلس آمدیم. آقای منتظری نیامدند و به قم برگشتند. در حضور جمع، مراسم پلمپ و تحویل و تحول در دفتر من انجام شد و آقای مشکینی صحبت کوتاهی کردند.
ظهر جمعی از حزباللهی های مازندران آمدند و مبلغی کمک برای جبهه آوردند. آقای [محمد] اصغری سردبیر روزنامه کیهان آمد. مصاحبه میخواست و کمک برای خرید کاغذ.
عصر شورای عالی دفاع جلسه داشت. در مورد اضافه شدن چهار ماه خدمت سربازان و تخلیه بعضی ازروستاهای مرزی کردستان تصمیمگیری شد. دیر وقت به خانه رسیدم.
یاسر از پادگان برای مرخصی آمده بود. گفت آموزش را فشرده کردهاند، برای تسریع در اعزام به جبهه و لباسهای بسیجیاش را آورده بود، برای کوتاه کردن که مناسب خودش بشود.