خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»
پنجشنبه 4 تیر | 28 شوال 1407 25 ژوئن 1987
صبح زود به مجلس آمدم و به کارهای جنگ پرداختم. عملیات نصر 5 آغاز شده است و پیشرفتهایی داشتهایم. مرحله سوم عملیات نصر 4 هم دیشب انجام شده که موفق بوده است. قرار شد با غیر عادی کردن برنامههای صدا و سیما، آن را اعلان کنیم. در جزیره ابوموسی، ماموران ما پرچم شارجه را پائین آوردهاند. بعد از مشورت با مسؤولان مربوط، قرار شد با تقاضای سلطان شارجه، دوباره پرچم نصب شود.
به جلسه علنی مجلس نرفتم. کارهای دفترم را انجام دادم. نمایندگان بجنورد آمدند. آنها از مسؤولان قضائی شهر گله داشتند. ]آقای بیژن نامدار زنگنه[ وزیر جهاد سازندگی برای استمداد درباره لایحه ادغام وزارت کشاورزی در جهاد آمد. آقای ]عبدالواحد[ موسویلاری از وزارت ارشاد آمد و برای کارهای فرهنگی مشورت کرد. ]مسئول[ روابط عمومی ]مجلس[، برای تدارکات مهمانان نیکاراگوئهای مراجعه کرد.
عصر مسؤولان حفاظت و اطلاعات نیروهای انتظامی آمدند. آقای ]سیدعلی اکبر[ محتشمی ]وزیرکشور[ گزارش داد و من صحبت کردم. آقای ]سیدعلیاکبر[ پرورش آمد و درباره فعال کردن حسینیه ارشاد مشورت کرد. این حسینیه بعد از انقلاب راکد است؛ موافقت کردم.
آقای گرانمایه رئیس کل بیمه ]مرکزی ایران[ آمد. گزارش کار بیمه را داد؛ راضی است. آقای مختار ]کلانتری[ معاون فرمانده کمیته انقلاب آمد. گزارش کار کمیتهها و وسعت شرکت در جنگ را داد. ]آقای سعیدی کیا[ وزیر راه و ترابری و کسانی که در بازسازی پل مهم تله زنگ - که عراق منهدم کرده - شرکت دارند، آمدند. از آنها تشکر کردم.
آقای ]سید علیاصغر[ حجازی از وزارت اطلاعات آمد. گزارش های مستندی آورد که احتمال دخالت نظامی آمریکا، فرانسه و انگلیس در خلیجفارس، علیه ما را بیشتر نشان میدهد. بعد از اخبار، شب به خانه آمدم. در خانه کسی نبود. نتایج عملیات نصر 5 اعلام شد؛ خوب است. شام خوردم و خوابیدم.