خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»
سهشنبه 26 خرداد | 19 شوال 1407 16 ژوئن 1987
در جلسه علنی مجلس کم ماندم. بعد از نطق های قبل از دستور، هیأت رئیسه جدید مراسم تحلیف را انجام داد.
برای ملاقات با ]آقای تاتاشی کوداناری[ وزیرخارجه ژاپن به دفترم آمدم، مطابق معمول دکتر ولایتی قبل از ملاقات توضیحات لازم را داد. وزیر درباره جنگ، گروگانها و شورای امنیت مطالبی را مطرح کرد و من هم در همین محدوده صحبت کردم. بیشتر برای فشار روی ما جهت پذیرفتن صلحآمده بود و اکیداً میگفت که دنیا از ترس صدور انقلاب، زیر بار پیروزی ایران نمیرود. ]آقای محمود صانعی پور[ مسئول گمرگ آمد. از ]آقای محمد جواد ایروانی[ وزیر دارائی به خاطر عدم همکاری گله داشت. آقای ]سیدعلی اکبر[ قرهباغ نماینده سابق ارومیه آمد. تجدید دیداری بود.
[سرتیپ جلالی[ وزیر دفاع و ]سرتیپ حسنی سعدی[ فرمانده نزاجا آمدند و از نیازهای نیرو گفتند.
ظهر آقای ]سیدجمال[ ساداتیان کاردار سابقمان در لندن آمد. نگران بحران روابط با انگلیس بود و گفت انگلیس ها از کانال غیر رسمی گفتهاند که نمیخواهند روابط بحرانی شود، ولی دکتر ولایتی اطلاع داد که آنها کاردارشان را بردهاند. احتمال بحرانیتر شدن روابط هم هست. عصر عقد برای برادر پاسدارم بستم.
عصر به جلسه ]شورای عالی[ انقلاب فرهنگی رفتم. در جلسه ائمه جمعه استان تهران شرکت کردم. درباره وضع جنگ و مشکلات مجلس با شورای نگهبان بحث شد. اول شب به خانه رسیدم.
دکتر ولایتی اطلاع داد که انگلیس تمام کادر خودش را از ایران فراخوانده و از ما خواسته است که کادر خودمان را فراخوانیم و سوری ها به نخست وزیر اطلاع دادهاند که چون نخست وزیر سوریه مریض و بستری است، یک هفته سفر به سوریه را به تاخیر اندازد؛ احتمال راست بودن هست و احتمالات دیگر هم میرود.