خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»
یکشنبه 3 خرداد | 25 رمضان 1407 24 می 1987
ساعت یک و نیم بامداد، خداوند پسری به دخترم فائزه و حمید لاهوتی داد. عفت و فاطی هم شب را در بیمارستان طوس به سر بردند. ساعت هفت و نیم صبح به مجلس آمدم. در گزارش‌های جهانی هنوز مهمترین مسأله، اخبار اصابت کشتی آمریکایی در خلیج‌فارس است. آمریکایی‌ها کلافه‌اند. تفسیر به نفع ما است. تا ظهر در جلسه علنی ماندم.
ظهر پس از جلسه، برای تیپ هوابرد سپاه صحبت کردم. آنها از مأموریت داخل خاک عراق برگشته بودند. آقای شفق گزارش کاملی از وضع کردستان عراق و عملیات گذشته و برنامه آینده داد.
آقای سرهنگ ترابی ]رئیس سازمان حفاظت اطلاعات ارتش[ آمد. کمک مالی برای ساحفاجا ]= سازمان حفاظت اطلاعات ارتش جمهوری اسلامی[ خواست و از ستاد مشترک اظهار نارضایتی کرد. آقای ]عباسعلی[ بهاری نماینده ساری آمد. توضیحی از جریان پس دادن کارخانه مصادره شده طاغوتیان داد که با دستگاه قضائی استان، به این جهت درگیری پیدا کرده است.
عصر آقای جزایری معاون پارلمانی وزارت بهداشت و درمان آمد. از برخورد تند آقای حسینی نماینده شاهرود با دکتر نوری معاون وزیر گله داشت. آقای اسدی لاری آمد و برای معلمانی که برای تعلیم رزمندگان به جبهه می‌روند، استمداد مالی کرد.
هیأت آلمانی آمد. نامه رئیس مجلس و پیام صدر اعظم و وزیر خارجه آلمان را آورد. او خواستار کمک ما برای نجات گروگان های آلمانی در لبنان شد. از موضع ضعف برخورد کرد. عراق را آغازگر جنگ دانست و به خاطر به کار بردن ]سلاح[ شیمیائی و زدن مراکز غیر نظامی، آن را محکوم کرد و از پخش فیلم اهانت آمیز به امام در آلمان عذر خواهی نمود.
جمعی از پرسنل هوانیروز آمدند. برای آنها سخنرانی کردم. ]دکتر عباسعلی زالی[ وزیر کشاورزی و معاونان آمدند. ادله برای مخالفت با لایحه ادغام کشاورزی در جهاد ارائه کردند و از من کمک خواستند.
افطار سران قوا مهمان نخست وزیر بودیم. قرارشد اولین قسط نفت سوریه داده شود. در مورد اقدام دولت برای نرخ‌گذاری وکنترل بر توزیع - که امام به نخست‌وزیر اجازه داده‌اند - مذاکره و قرار شد بر اساس قانون شورای انقلاب که تاکنون عمل نشده، عمل شود.