خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»
سهشنبه 29 اردیبهشت | 20 رمضان 1407 19 می 1987
ساعت شش و نیم صبح، اخبار فارسی آمریکا و انگلیس را گرفتم. مطالب برنامههای دیشب را با کمی تفاوت تکرار میکردند. ناو استارک را به سوی بحرین یدک میکشند، ولی آتش هنوز خاموش نشده است. آمریکاییها و عراقیها، هر دو کلافه و سر درگم اند.
ساعت هفت و نیم به مجلس رسیدم. گزارش را گرفتم. با وزیر نفت و فرمانده نزاجا ]= نیروی زمینی ارتش[ صحبت کردم. مسأله ای پیش نیامده است.
قبل از دستور درباره آسیب دیدن کشتی های روس و آمریکا صحبت کردم. تا ساعت ده در جلسه ماندم و بعد به دفترم آمدم.
دکترهادی]نجف آبادی[ آمد. اطلاع داد گروه مشاور با پیشنهاد آزادی یک گروگان آمریکایی برای فشار تبلیغاتی روی آمریکا که گفته است دادن پول ما مربوط به گروگان نیست، موافق هستند. برای عادی کردن وضع آقای منتظری تأکید داشت.
ظهر دو ملاقات داشتم؛ با نماینده سلسله ودلفان و نماینده خرمشهر. گزارشها را گرفتم و خواندم، تازه مهمی نداشت. آقای موحدی ساوجی درباره سرنوشت شخصی بنام خاتمی که در لبنان مفقود شده است، برای رفع نگرانی خانوادهاش، تلفنی استفسار کرد؛ گفتم دستور تحقیق داده شده است. وزارت اطلاعات گزارش داده، این شخص برای سوری ها جاسوسی میکرده و بازداشت شده است.
افطار به خانه آمدم. شب هم ]رادیو[ صدای آمریکا را گرفتم. حادثه آسیب دیدن ناو جنگی آمریکا همه چیز را تحت شعاع قرار داده است. باران شدیدی بارید، با رعد و برق، هوا هم بیموقع سرد شده است. عفت و بچهها برای مراسم احیاء رفتند. یاسر به مسجد جماران رفت و دیگران به مسجد بلال یا جامعه الصادق (ع).