خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»
یکشنبه 20 اردیبهشت | 11 رمضان 1407 10 می 1987
اول وقت، دکتر روحانی به دفترم آمد. درباره کیفیت تأمین نظر امام راجع به طرح ارتش صحبت شد. نگران نتیجه اختلاف نظر سپاه و ارتش و کمیسیون ]امور دفاعی مجلس[ است.
آقای محسن رضایی هم از منطقه، در خصوص تأمین نظر سپاه، تلفنی تاکید نمود. آقای سنجقی هم آمد و در همین خصوص مطالبی گفت.
تا ظهر در جلسه علنی ماندم و بالاخره با درایت، نظرات سپاه گنجانده شد و ارتشی‌ها هم ناراضی نبودند، چون خوف بیش از این را داشتند. گرچه ظهر آقای سنجقی آمد و اظهار نارضایی از طرف سپاه کرد.
آقای دکتر هادی آمد و گفت تبلیغات علیه آمریکا - که پیشنهاد هیأت خودشان بود - چند روزی به تاخیر بیفتد تا پول ایران وصول شود. با گروهی از اعضای لشکر المهدی(عج) که به مجلس آمده بودند، احوالپرسی کردم.
ظهر احمدآقا مرعشی و شیخ‌الرئیس برای ]مشورت درباره[ بازنشستگی سردفترها آمدند. خانم ]مرضیه[ دباغ آمد و گزارش سفر به سودان و لندن را داد؛ مثبت است. دکتر ]محمد[ فرهادی ]وزیر فرهنگ و آموزش عالی[ و فیض نماینده ما در یونسکو آمدند. درباره مدیرکل آینده یونسکو و موضع‌گیری ایران مشورت کردند. بیشتر نظر ما بر آقای "مختار امبو" مدیرکل قبلی است و احتمالاً جانشین او از پاکستان باشد.
آقای ]حمید حاجی[ عبدالوهاب استاندار گیلان آمد و وضع آنجا را گفت: ضعف قوه قضائیه، مخالفت بی مورد رئیس دانشگاه گیلان با امام جمعه و نیاز به مرزداری قوی تر در آب های خزر؛ تأکید کردم از سپاه استفاده شود.
آقای رفیق‌دوست برای گرفتن ارز و ریال بیشتر برای سپاه آمد. آقای دانش استاندار همدان آمد؛ حرف تازه‌ای نداشت. آقای ]حبیب الله[ عسگراولادی آمد. برای بودجه کمیته امداد ]امام خمینی[ استمداد کرد و خواست در جلسه حزب ]جمهوری اسلامی[ شرکت کنم.
شب جلسه سران قوا در دفتر من بود. درباره حمله به کشتی شوروی بحث شد. با اینکه بدون دستور بوده و دلیل بی نظمی است، اثرات آن تاکنون مثبت بوده است. درباره وضع جنگ و درخواست‌های سپاه برای مدیریت امر جنگ بحث و مخالفت شد. با آمدن افراد آلبرت حکیم برای تعمیر فونیکس‌ها مخالفت شد. قرار شد برای تبلیغات روانی علیه آمریکا، تا معلوم شدن وضع پرداخت 453 میلیون دلار - بدهی آمریکا به حکم دادگاه لاهه - صبر کنیم. احمدآقا گفت امام اجازه نرخ گذاری دولت، برای کنترل قیمت ها را داده‌اند. ساعت دوازده شب به خانه رسیدم.