شنبه 29 اسفند | 30 رجب 1408 18 مارس 1988
ساعت هشت و نیم صبح از منزل بیرون آمدم. به خیابان شوش رفتم و از محل موشک عراقی که دیروز خورده بود، بازدید کردم.
در این حمله یک حمام عمومی و پنج منزل قدیمی ساز خراب شده که هشت نفر شهید و تعدادی مجروح شده اند. روحیه مردم خوب بود. گله داشتند که ماموران نمیگذارند، خودشان برای پیدا کردن اقدام کنند. آنها هم میگفتند کنترل باید دست ماموران باشد. مصاحبه کوتاهی انجام دادم و به مجلس آمدم.
تا شب کارهای عقب مانده را انجام دادم. گزارشها را خواندم. امپریالیسم خبری در صدد است مانع نشر وسیع شکست نظامی عراق شود.
آقای سنجقی برای امور جنگ آمد. از جهاد سازندگی درباره آزمایش موشک 150 کیلومتری پرسیدم. گفتند یکی پس از پرواز منحرف شده و دیگری روی لانچر منفجر شده، ولی اشکال را فهمیدهاند و رفع خواهند کرد. از ساصد [= سازمان صنایع دفاع] پرسیدم، گفتند 12 فروردین آزمایش برد 150 کیلومتری انجام خواهد شد.
به وزیر راه گفتم برای آسفالت راههای منطقه عملیاتی تعجیل کنند و برای رساندن راهآهن به کردستان فکری بکنند و وعده دادم از جنگ کمک میکنیم. خبر دادند عراق فشار زیادی روی خارک داشته، دو کشتی مان آسیب دیده و یک هواپیمای عراقی ساقط شده است.
کارهای باقیمانده را انجام دادم. عیدی به محافظان و دفترمان دادم. هر یکی هزار تومان. مصاحبهای با تلویزیون درباره جنگ و پیروزی اخیر داشتم.
شب سران قوا مهمان من بودند. در مجلس از پیروزی ها خیلی خوشحال اند. توضیحات بیشتری دادم و برنامه آینده را گفتم. دو موشک عراقی به تهران رسید که یکی در فضا منفجر شد و دیگری در زمین باز افتاد و تلفاتی نداشت.