خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»
یکشنبه 16 اسفند | 17 رجب 1408 5 مارس 1988
ساعت پنج صبح با صدای انفجار موشک عراقی بیدار شدم. بعداً معلوم شد موشک به کوه‌های شمال شمیران خورده و آسیبی نداشته است. به مجلس آمدم . تا نزدیک ظهر در جلسه علنی بودم. نمایندگان توصیه کردند که کمتر در جلسه بمانم. تا ساعت هشت شب در دفترم کار کردم.
آقای [محمد جواد] لاریجانی آمد. گزارش سفر به الجزایر، آرژانتین و برزیل را داد و راضی است. قول داده‌اند در شورای امنیت، علیه ما اقدام نکنند. هر سه کشور خواستار توسعه روابط اقتصادی بودند. آقای محمودی سفیرمان در سیرالئون آمد و گفت رئیس مجلس سیرالئون، از لغو سفرش به تهران توسط ایران ناراضی شده است. آقای سنجقی برای مسائل امور جنگ و جبهه آمد.
عصر سه موشک عراقی به تهران رسید، ولی همه در فضا منفجر شدند. امروز تعداد زیادی از شهرهای غرب و جنوب توسط عراقی‌ها بمباران شده و تلفاتی داشته و یک هواپیمای عراقی سرنگون و خلبان آن اسیر شده است.
دانشجویان در اصفهان و تهران، علیه روسیه تظاهرات کرده‌اند و علی‌رغم اینکه قرار بود به طرف سفارت شوروی نروند، رفته‌اند و با پرتاب کوکتل مولوتف آتش سوزی هم ایجاد کرده‌اند.
شب جامعه روحانیت مبارز جلسه داشت. آقای مهدوی کنی به عنوان اعتراض به [معرفی] بعضی از نامزدها قهر کرده که در غیاب ایشان بخشی از نظرات ایشان تامین شد. آقای روحانی اطلاع داد که سایت [موشک] هاگ در تهران، یک موشک عراقی را در ارتفاع 21 هزار متری زده است. دیر وقت به خانه رسیدم*.