خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»
سهشنبه 27 بهمن | 27 جمادی الثانی 1408 16 فوریه 1988
صبح زود به مجلس رسیدم. برف میبارید. گزارشها را دیدم. تا ساعت ده و نیم در جلسه علنی ماندم. خبر رسید که بمبی در خیابان باهنر (نیاوران) منفجر شده است. در راه آمدن به دفتر، با گروهی از مردم تنکابن گفتگو کردم.
در تنفس آقای [اسداله] بادامچیان آمد. گفت اتحادیه دانشجویان مسلمان ما در اروپا، خطی عمل میکنند و با خط جامعه مدرسین [حوره علمیه قم]، مبارزه دارد. پیشنهاد اعزام نمایندهای جدید از طرف آقای منتظری برای رفع این مسأله داشت.
جمعی از مردم گتوند خوزستان آمدند. پول برای جبهه آوردند؛ به لشکر خوزستان برگرداندم. از جبهه تلفن کردند و گفتند آقای موسوی اردبیلی که قرار بوده در قرارگاه شهید بروجردی با فرماندهان ملاقات کند، آنجا نمانده و برنامه را به هم زده و به بانه برگشته است. آقای [علی اکبر] ناطق [نوری] برای مشورت در امر انتخابات مجلس به دفترم آمد.
ظهر علامه فضلالله [از علمای لبنان] آمد. وضع سیاست ما را در رابطه با سوریه، کشورهای خلیجفارس آمریکا و انگلیس و ... پرسید و درباره لبنان تذکراتی داد و تاکید بر ادامه کمکهای اقتصادی داشت و بر بکار گرفتن نیروهای لبنانی در کارهای خودشان تاکید کرد.
عصر با دکتر روحانی راجع به بودجه ارزی و ریالی جنگ مشاوره شد، گفت که ساعت دوازده دیشب، آقای فروزنده اطلاع داد که هلیکوپترهای آمریکایی به جزیره فارسی تجاوز کردهاند. امروز هم آقای [محمد جواد] عاصمی پور از وزارت نفت، تلفنگرام کرده بود که هشت قایق و تعدادی هلیکوپتر ناشناس دیشب به جزیره فارسی حمله کردهاند که دفع شده است. ولی از فرمانده نیروی دریایی ارتش که پرسیدم، پس از تحقیق گفت، دیشب هیچ اتفاقی در جزیره فارسی نیفتاده است.
مهدی از جبهه تلفن کرد. خبر داد که جاده در دست جهاد، هنوز ده روز دیگر کار دارد و آقای سنجقی هم تلفنی همین را گفت و مدعی است به خاطر همین مسأله، عملیات مشکل پیدا کرده است.
شب جلسه سران قوا در دفتر من بود. آقای موسوی اردبیلی در جبهه است و احمدآقا نیامده بود. از وزارت اطلاعات آمدند و درباره نهضت اخیر فلسطنیان گزارش دادند. مدعی اند که سر نخ در دست مسلمانان دوست ایران است؛ اجازه کمک دادیم. درباره سفر آقای ریشهری به پاکستان هم مشورت کردند که به جایی نرسید.
آیتالله خامنهای خبر دادند که [میخائیل] گورباچف رهبر شوروی به ایشان پیام داده و خواسته که برای تسهیل در خروج شوروی از افغانستان، به آنها کمک کنیم. قرار شد بپرسیم که چه توقعی دارد و نوع کمک را مشخص کنند. شب در مجلس ماندم.