خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»
دوشنبه 26 بهمن | 26 جمادی الثانی 1408 15 فوریه 1988
به مجلس آمدم. تا ده و نیم در جلسه علنی ماندم. تا ظهر کارهای دفترم را انجام دادم. ظهر آقای [محمد] یزدی آمد. گزارش سفر به چین را داد؛ راضی است ولی زائو زیانگ ملاقات به ایشان نداده و پیام من را به فرستاده مخصوص او داده است.
عصر استاندار کردستان و معاونانش آمدند. توصیههائی برای پیشگیری از ایذاء احتمالی ضدانقلاب بعد از زمستان داشتند و بیشتر روی ضربه زدن به آنها در خاک عراق و یا فشار روی آنها توسط کردهای عراقی تأکید می کردند.
آقای دانش، معاون امور جنگ وزیر علوم آمد. گزارشی از وضع اعزام دانشجویان به جبهه داد. گفت هر شش ماه حدود 14 هزار نفر دانشجو به جبهه اعزام میشوند و مسأله مهم، کیفیت به کارگیری آنهاست که تقاضا داشت سپاه اجازه بدهد، وزارت علوم نظارت کند.
شورای فرماندهی منطقه یک سپاه آمدند. وضع سپاه منطقه تهران و استان مرکزی را گفتند و برای نیازها استمداد کردند. گله دارند که کمکهای مردمی در سایر استانها به لشکرهای همان استان داده میشود، اما در تهران چنین نیست.
درباره جنگ و بودجه دفاعی با دکتر روحانی مذاکره کردم. با جبهه تماس داشتم. گفتند برف سنگین میبارد و این مسأله انجام کارهای مهندسی را کند کرده است. آقای موسوی اردبیلی هم که در منطقه ماؤوت بوده، در برگشت به بانه، مدت شش ساعت در برف گیر کرده بود. [سرتیپ محمد حسین جلالی] وزیر دفاع آمد. برای ارز و ریال کمک خواست تا نیروی زمینی ارتش، بتواند بهتر بجنگد. تا ساعت هشت شب در دفترم کار کردم. به خانه رفتم.