سهشنبه 8 اردیبهشت | 29 شعبان 1407 28 آوریل 1987
ساعت شش و نیم صبح در مجلس بودم. بسته شدن دفاتر فلسطینی ها در مصر، به خاطر موضعگیری شورای فلسطین در الجزیره علیه ] قرارداد[ کمپ دیوید، جزو اخبار مهم است و انعکاس محدود پیروزیهای ما در عملیات کربلای 10. پیش از دستور در مجلس درباره پیروزی های عملیات کربلای 10 صحبت کردم.
ساعت ده و ربع از جلسه به دفترم آمدم. برای نمایندگان واحدهای پشتیبانی و امداد جنگ وزارت آموزش و پرورش درباره طرح شهید حسین فهمیده برای جذب دانش آموزان به سپاه و بسیج صحبت کردم. برای دانشجویان دختر مرکز تربیت معلم قزوین که به مجلس آمده و هدایایی برای جنگ آورده بودند، صحبت کردم.
دکتر ] محمد علی[ هادی آمد. درباره تعمیر فونیکسها صحبتکرد. آقای علوی لاری آمد. درباره شهرستان شدن لامرد حرف زد. دکتر کاشانی از بافت آمد. برای معالجه در انگلیس ارز خواست.
عصر در جلسه شورایعالی انقلاب فرهنگی شرکت کردم. بیشتر بحثها بر سر شیوه و محتوای کار خود شورا بود. از کم کاری و روزمره بودن دستورها و نرسیدن به کارهای مادر و اصولی انتقاد میشد. سپس با آقایان خامنهای و موسوی اردبیلی جلسه داشتیم. درباره خبر آقای ریاضی در خصوص تمایل شوروی به مذاکره بر سر آینده عراق و مطالبات روس ها از عراق و روابط حسنه دولت آینده عراق با روس ها بحث شد؛ این حرف ها با عمل روس ها در تضاد است.
بعد از نماز مغرب، آقای ] علی[ فلاحیان قائم مقام وزیر اطلاعات آمد. از مشکلی گفت که با وزارت کشور و دادستانی، بر سر کنترل گذرنامهها و ممنوع الخروجها دارند. همچنین از بازجویی سعید - فرزند آیتالله منتظری - بر سر اسناد علیه دکتر هادی گفت که آقای منتظری نگران آینده سعید است و مشورت کرد و درباره دکتر محمود کاشانی که دکتر ]مظفر[ بقائی ] رهبر حزب زحمتکشان[ درباره او اعترافی کرده است. شب به خانه رفتم*.