یکشنبه 15 آذر | 14 ربیع الثانی 1408 6 دسامبر 1987
اذان صبح بیدار شدم و دیگر نخوابیدم. با منزل تماس گرفتم. صبح با چند هلیکوپتر به جزیره قشم رفتیم. اسکله جدید اداره بندر را که یک شرکت ترکیهای ساخته است، دیدیم. مشکلاتی دارد. از آنجا به محل جمع آوری گازهای شیرین جزیره رفتیم. گفتند از پنج چاه، گاز میگیرند و به نیروگاه بندر عباس میفرستند.
به محلی رفتیم که دو ساحل بندر عباس و قشم به هم نزدیکند. کمتر از دو کیلومتر فاصله دارند. پیشنهاد شده که با پلی، جزیره قشم را به ساحل شمال متصل کنیم که وضع جزیره خوب شود. به خاطر شرایط جاری میگویند از جنگ خرج شود؛ بنا شد بررسی کنیم.
از آنجا به جزیرههای تنب رفتیم. تنب کوچک را از داخل هلیکوپتر دیدیم. در آنجا نیرو نداریم و نیازی هم نیست. با توپخانه از تنب بزرگ، میشود از آن دفاع کرد. در تنب بزرگ پیاده شدیم. در مقر نیروی دریایی از طریق ماکت جزیره، با وضع جزیره و امکانات دفاعی آن آشنا شدیم. جزیره جالبی است. میتواند سر سبز باشد. آب شیرین هم دارد. ارتفاعات خوبی در آنجا بود. مدتی در جزیره گشتیم و همه جا را دیدیم. یک کشتی موشک خورده - ایران جواد - که از حیّز انتقاع افتاده و کنار جزیره روی گل نشسته، دیدیم. پیشنهاد شده برای موضع پدافند به خارک ببرند.
هاور کرافت رسید. به تماشا رفتیم. خلبان آن توضیحاتی داد. سوار شدیم و دور جزیره چرخی زدیم. وسیله خوبی است. یک متر بالاتر از سطح آب یا زمین حرکت میکند و حدود یک صد کیلو متر سرعت میگیرد.
به بندر عباس برگشتیم. در محل مرکز نیروی دریایی سپاه درکنار بندر شهید باهنر نماز و ناهار و استراحت انجام شد. سپس به جزیره هنگام رفتیم. سپاه مسئول دفاع از جزیره است. اوضاع آنها را هم بررسی کردیم. نیازمندیهای زیادی دارند. یک کشتی حامل نفت با پرچم سنگاپور را در جنوب جزیره، نزدیک سواحل عمان زده بودند. آتش آن از دور پیدا بود. توضیح دادند.
از آنجا به جزیره لارک پریدیم. نزدیک غروب بود. از چند موضع دفاعی سپاه بازدید کردیم. مسئولیت دفاع از جزیره با سپاه است. آنها در ساختمان های نیروی دریایی که نیمه تمام است و قبل از انقلاب بنا شده، ساکن هستند.
اول شب از توپ 130 میلی متری دو گلوله منّور بر روی همان منطقه کشتی آتش گرفته پرتاب کردیم. به مقر جهاد سازندگی رفتیم. نماز مغرب را خواندیم و با آنها مذاکره کردیم. برای کارهای مهندس رزمی آمدهاند.
شب با هلیکوپتر به مقر نیروی دریایی بندرعباس آمدیم و ساعت هشت شب رسیدیم. اخبار را گرفتیم. پس از صرف شام، فیلمی از منظره زدن کشتی سنگاپوری که امروز سپاه برداشته بود، دیدیم.