پنجشنبه 12 آذر | 11 ربیع الثانی 1408 3 دسامبر 1987
اول وقت همراه با یاسر به مجلس رفتیم. به آقای اقبالی گفتم یاسر را با فرزند آقای موسوی خوئینی ها به اردوگاه ببرد و بگوید که او را بپذیرند. در جلسه علنی تا ساعت نه ونیم ماندم. سپس به فرودگاه رفتیم. جمعی از نمایندگان استان کرمان هم آمدند. با آنها به سوی کرمان پرواز کردیم. نزدیک ظهر در فرودگاه کرمان، مورد استقبال شایان علما، مسئوولان و مردم قرار گرفتیم. ناهار در مهمانسرای استانداری صرف شد. عصر به محل اجتماع مردم در خیابان فرودگاه رفتیم. اجتماع عظیمی بود. برای مردم صحبت کردم و به مهمانسرا برگشتم.
جمعی از علما به دیدار آمدند. برای ملاقات با روحانیون و مسئولین به محل استانداری رفتیم و خیر مقدم توسط آقای [سید یحیی] جعفری امام جمعه گفته شد. من سخنرانی طولانی کردم. شام را همان جا صرف کردیم و برای خواب به مهمانسرا آمدیم. رؤسای دانشگاههای کرمان، گزارش وضعشان را دادند و استمداد کردند. از وضع تحصیل راضی نیستند. درباره اوضاع اقتصادی اجتماعی استان مذاکره کردیم.
با آقای قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ثارالله درباره عملیات آینده مذاکره کردم. تلفنی با عفت صحبت کردم. اخبار را گرفتیم، خبر مهمی نبود.