خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی سال1366- دفاع و سیاست
چهارشنبه 11 آذر | 10 ربیع الثانی 1408 2 دسامبر 1987
ساعت هشت و نیم به مجلس رسیدم. گزارشها را خواندم. شروع عادی سازی روابط ایران و فرانسه، همه اخبار را تحت الشعاع قرار داده است. اعضای شورای جهاد سازندگی آمدند. آنها خواستار برکناری [آقای زنگنه] وزیر جهاد به خاطر اختلاف او با [آقای عبداله نوری] نماینده امام شدند.
آقای عارف حسین، روحانی متنفذ پاکستان به همراه جمعی از علمای آنجا آمدند. مشکلات شیعیان پاکستان را گزارش دادند و درباره شرکت در انتخابات یا تحریم آن مشورت کردند؛ نظر دادم بهتر است شرکت کنند و در سیاست دخالت نمایند. بعضیها عقیده دارند به صورت انقلابی در قهر با حکومت بمانند. در مورد مخالفت یا موافقت با حکومت اسلامی در پاکستان پرسیدند که احتمالاً فقه اهل سنت، رسمی خواهد بود. نظر دادم که موافقت کنند.
مسئوولان تبلیغات کشور آمدند. برای مشخص شدن مسئولیت تبلیغات جنگ، با آنها مذاکره کردم. قرار شد شورایی برای این منظور در ستاد تبلیغات جنگ باشد و با من مشورت کنند.
ظهر آقای رحیم صفوی آمد و گزارش عملیات نصر 8 و برنامه های آینده را گفت. عصر هیأت رئیسه مجلس جلسه داشت. سرهنگ ترابی آمد و برای هدایت جاسوس دو جانبه سئوالاتی داشت.
شب آقایان خامنهای و موسوی اردبیلی در دفتر من بودند. موضوعات مهمی در دستور جلسه نداشتیم. جلسه با مذاکرات متفرقه گذشت. [آقای مجید قاسمی] رئیس بانک مرکزی اطلاع داد که هنوز پول فرانسه به ما نرسیده و نگران بود که فرانسویها از قرار تخلف کنند؛ آقای معیری مطمئن است که تخلف نمیکنند. قرار شد به خاطر دادن پایگاه دریایی در آب های کویت به آمریکا، به آنها اخطار بدهیم.
یاسر که او را به خاطر کوتاهی قد و چهره طفل گونهاش، در پادگان آموزش نظامی نپذیرفته بودند و دوباره شخصاً به آنجا رفته بود و من و مادرش نمیدانستیم کجا رفته، باعث تشویش خاطر مادرش شده بود، بالاخره ظهر به خانه برگشت. سخت متأثر است و گریه و التماس دارد که بگویم او را بپذیرند. جوان ها روحیه عجیبی پیدا کردهاند. آخر شب به خانه رفتم. یاسر بیدار مانده بود که از من برای پذیرفته شدن برای جبهه کمک بگیرد؛ قول کمک دادم و خوابیدم.