خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»
سهشنبه 10 آذر | 9 ربیع الثانی 1408 1 دسامبر 1987
یاسر عازم پادگان آموزشی برای رفتن به جبهه بود. دعای سفر برایش خواندم. عفت آئینه قرآن و صدقه درست کرده بود و او را خیلی خوب بدرقه کرد. خوشم آمد. واقعاً که تحول ورای انتظار در مادران به وجود آمده است.
به مجلس آمدم. جلسه را شروع کردم و صحبت کوتاهی درباره شهید مدرس و مانورها نمودم. ساعت هشت و نیم به محل مجلس بهارستان رفتم. قبل از شروع کنگره بینالمللی مدرس - به مناسبت پنجاهمین سالگرد شهادت ایشان - نمایشگاه را دیدیم. در جلسه شرکت کردیم. جلسه افتتاح شد و من سخنرانی مفصلی ایراد کردم. ساعت یازده و نیم برای اصلاح دندان به بهداری مجلس رفتم.
ظهر آقای [علی محمد] بشارتی [قائم مقام وزیر امور خارجه] آمد و هدایای سفارتخانههای ایران برای جنگ را آورد. ظهر آقای [مهدی] آخوند زاده سفیرمان در انگلستان آمد. از تأثیرات عادی سازی روابط ایران و فرانسه بر شرکای اروپائی فرانسه و خشم انگلستان گفت و درباره تجدید روابط با انگلیس مشورت کرد. نظر مثبت دادم، به شرط پیشقدمی انگلیس که در تیره کردن روابط پیشقدم بود. او کمک های مالی ایرانیان مقیم انگلیس به مبلغ 26 هزار دلار را برای مصرف در جنگ آورد.
عصر اعضای شورای سپاه لبنان آمدند و گزارش کار و نیازها و مشکلات را آوردند. آنها از عدم همکاری مسؤولان غیر نظامی ما در لبنان شاکی بودند.
در جلسه شورایعالی انقلاب فرهنگی شرکت کردم. تصمیمی برای حل مشکل دانشجویان مشروط گرفتیم و درباره تعلیقیها هم بحث و قرار شد مشکلشان رفته رفته حل شود. شب به خانه رفتم. یاسر تلفن کرد که اردوگاه آموزشی، او را به خاطر سن و قدش نپذیرفته و به پادگان برگردانده است. التماس کرد که بگویم او را بپذیرند.