سهشنبه 26 آبان | 24 ربیع الاول 1408 17 نوامبر 1987
بعد از نماز تا ساعت هفت و نیم مطالعه کردم. آقایان اقبالی و ورزدار آمدند. انتقاداتی به دفتر و وضع تیم حفاظت داشتند. تا ساعت ده در جلسه بودم. درتنفس برای خانوادههای شهدای دزفولی و چند نفر از روحانیون سنی بجنورد صحبت کردم. آقای صفری آمد و برای بازسازی اسلامآباد استمداد کرد. آقای علوی تبار آمد و برای امور خوزستان استمداد کرد. آقای [محمد] اصغری آمد و برای گرفتن طلبش از روزنامه جمهوری اسلامی استمداد کرد. ظهر مدیران مدارس شاهد آمدند وگزارش کار دادند. برای آنها صحبت کردم.
عصر فرماندهان سپاه آمدند. با آنها برای تغییری در مدیران سپاه مشورت شد. به جای خوبی رسیدیم. قرار شد با آیتالله خامنهای هم مشورت کنند. تا ساعت هشت شب در دفترم کار کردم. امروز عراق دوباره به بندر بوشهر حمله کرده و به رادار و انرژی اتمی صدماتی وارد ساخته است. بچهها برای شام به رستوران رفته بودند و برای ما هم غذا آوردند.