خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»
جمعه 22 آبان | 20 ربیع الاول 1408 13 نوامبر 1987
تا ساعت ده و نیم صبح در منزل برای خطبههای جمعه مطالعه کردم. در خطبه دوم مردم را به جهاد جانی و مالی دعوت کردم و شرایط تازه و برنامه جدید برای جنگ را توضیح دادم. عصر اخوی احمد با خانوادهاش و دو سه نفر از نوق آمدند و از درگیریهایی که اخیراً بین گروه قاسم صفریان و گروه مقابل پیش آمده و رنگ سیاسی گرفته است، گفتند و برای حل آن کمک خواستند. اخوی احمد هم همین را توصیه کرد.
شب آقای ایازی برای کارهای کلید قرآن آمد. حوادث مهمی غیر از درگیریهای پراکنده با عراق نداشتیم. احمدآقا آمد و از ملاقات با آیتالله منتظری گفت؛ ایشان از وزارت اطلاعات ناراحت است و از تنهائی و نداشتن کمک در اداره دفتر و بیت و از اینکه هنوز امنیت به آقای سیدهادی ندادهاند و ممکن است پرونده به جریان بیافتد، نگران است. قرار شد این موضوع را در جلسه سران قوا مطرح کنیم که به وزارت اطلاعات گفته شود اعلان کنند که او را نمیگیرند. به آقای رضایی تأکید کردم که نیروها در جبهه هوشیار باشند.