خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»
سهشنبه 12 آبان | 10 ربیع الاول 1408 3 نوامبر 1987
اول وقت به مجلس آمدم. قبل از دستور درباره 13 آبان و راهپیمائی صحبت کوتاهی داشتم. تا ده و نیم در جلسه ماندم. در تنفس برای فرماندهان نواحی سپاه سخنرانی کردم. آقای افشار و آقای سنجقی برای کارهای جنگ مراجعه کردند و آقای نوری و آقای جهانگیری برای سفر به لبنان، کمک مالی برای لبنانیها خواستند.
آقای خرازی اطلاع داد قایقی که آمریکاییها دیروز به طرف آن تیراندازی کردهاند، یک لنج شارجه بوده که یک نفر هم کشته داده است. قرار شد سروصدا راه بیندازیم.
عصر در شورایعالی انقلاب فرهنگی شرکت کردم. بعد از نماز مغرب، شورایعالی پشتیبانی جنگ جلسه داشت. در خصوص تبلیغات و سمینار تصمیمگیری شد. سپس در شورای مرکزی روحانیت مبارز شرکت کردم. در این جلسه، آقای مهدوی کنی که امروز با امام ملاقات داشته، از امام درباره شرکت روحانیت مبارز در انتخابات آینده پرسیده است و امام گفتهاند مانعی ندارد، ولی نباید از شهری در شهر دیگر دخالت کنند. درباره وضع جنگ و خلیج فارس هم توضیحاتی داده شد.
ساعت نه و نیم به دفترم در مجلس آمدم. از ظهر تاکنون تب دارم. ظهر با جمعی حدود 70 نفر از نمایندگان، درباره جنگ مذاکره داشتیم که خیلی خسته شدم. بعد از آن هم آقایان رفیقدوست و فروزنده آمدند، نتوانستم استراحت کنم. خستگی شدید است.