خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»
چهارشنبه 29 مهر | 27 صفر 1408 21 اکتبر 1987
ساعت هشت و نیم صبح به مجلس آمدم. در گزارشها آشفتگی اوضاع بورس ها و سقوط ارزش سهام در بورس های مهم جهانی در صدر اخبار است و نگرانی از تلافی ایران در مقابل تجاوز آمریکا، هنوز حاکم است. خوردن چند گلوله توپ به میدان نفتی امالفشین (صابری) کویت نگرانی جدیدی ایجاد کرده است، اما سعی میکنند آن را کوچک جلوه دهند.
تا ساعت ده صبح در دفترم کار کردم. به جلسه شورایعالی پشتیبانی جنگ رفتم. طرحهایی برای تامین مخارج اضافی جنگ مطرح بود : 1- گرفتن مالیات از سرمایههای زیاد و کلان. 2- گرفتن بخشی از درآمد تجار صادراتی. 3- فروش مبلغی ارز به قیمت آزاد؛ سومی به طور مبهم تصویب شد و در دو مورد دیگر، تصمیم گیری به بررسی بیشتر موکول شد.
ظهر به دفترم برگشتم. عصر ملاقاتی با هیأت پارلمانی هند در مجلس داشتم که یک ساعت طول کشید. بیشتر حرف ها کلی و دوستانه بود و حرف مشخص جدی نداشتیم.
موقع رفتن در پلههای مجلس، رئیس مجلس هند زمین خورد و پایش درد گرفت. هم من و هم او شرمنده شدیم. آقای [حسین] نقره کار [شیرازی] سفیر جدیدمان در اتریش، برای خداحافظی و مشورت آمد. تا ساعت شش و نیم در دفترم کار کردم.
برای شرکت در ضیافت شامی که به افتخار مهمانان هندی دادهایم، به محل اقامت مهمانان رفتم. مذاکراتی غیر رسمی درباره وضع تامیل ها و سریلانکا و دخالت هند به عنوان پاسدار صلح در آنجا و وضع رهبری راجیو گاندی [نخست وزیر هند] بعد از مادرش - خانم [ایندیرا] گاندی - که نتوانسته خلاء را پر کند و وضع اقتصادی و فنی هند صحبت شد.
سر میز شام هم درباره توسعه روابط بازرگانی و خرید نفت بیشتر هند از ایران و حل مشکلات ایرانیان و هندیان مقیم در دو کشور مذاکره شد. رئیس مجلس و خانم نماینده
که همراه ایشان بود، گوشت نمیخوردند و غذای مخصوص بدون گوشت برایشان درست کرده بودند. از پسته و خرمای بم ایران، خیلی خوششان آمده بود. گفتم مقداری به آنها هدیه کنند.