خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»

  • شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۶۶

 

سه‌شنبه 17 شهریور  |  14 محرم 1408                   8 سپتامبر 1987

           

به مجلس آمدم. در گزارش‌ها، مطلب مهمی نداشتیم. آرامشی در جبهه‌های سیاسی و نظامی به چشم می خورد. قبل از دستور چند کلمه‌ای راجع به 17 شهریور و مراسم جمعه آینده حرف زدم. ساعت ده و نیم به دفترم آمدم  و یازده و نیم به قرارگاه رفتم. درباره خطوط پدافندی و توپخانه‌ها بحث بود. حدود 800 کیلومتر خطوط از ارتش و 500 کیلومتر از سپاه است.

ظهر آقای صالحی سفیرمان در ونزوئلا آمد. وضع آنجا  و شخصیت رئیس مجلس را که بناست به دعوت من به ایران بیاید، گفت. آقای ]اسدالله[ بادامچیان آمد. از انزوای نیروهای خط خودشان گله دارد. عصر اخوی محمود آمد. گزارشی از وضع پیشرفت کارهای اقتصادی و امدادی ما در لبنان داد و برای آوردن میوه‌های روی دست مانده شیعیان لبنان و همچنین در مورد ازدواج دخترش مرجان با نوه آیت‌الله خوانساری و حفر چاه در محل اکبرآباد مشورت کرد.

آقای ]محسن[ رفیق‌دوست آمد. گزارشی از معادن طلای مکشوفه اخیر داد. مدعی است اگر خوب عمل شود، منبع درآمد مهمی است و کیفیت آنها از معادن آفریقای جنوبی بهتر است. نخست وزیر هم موضوع را دنبال می‌کند.

آقای [شیخ اسماعیل] معزی ملایری آمد. توصیه داشت که برای ایجاد تفرقه بین غربی‌ها و نجات از وضع موجود، در جنگ موقتاً کوتاه بیائیم. عصر در جلسه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی شرکت کردم. ]انتخاب[ ریاست دانشگاه شیراز تصویب شد و ادامه کار گزینش دانشجو نیز تایید شد.

اول شب با آیت‌الله خامنه‌ای و ]سید محمد[ خاتمی وزیر ارشاد ]اسلامی و نماینده امام و مدیر روزنامه کیهان[ جلسه‌ای داشتیم. قرار شد ]موسسه[ کیهان در مطالبه طلب خود از روزنامه جمهوری اسلامی که حدود بیست میلیون تومان است، سخت گیری نکند، تا راهی برای پرداخت پیدا کنیم.

شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران جلسه داشت. درباره بسیج عمومی با حکم امام بحث شد. بعضی‌ها مخالف و بعضی‌ها موافق بودند. با فرض ادامه جنگ، مخالفان دلیل درستی ارائه ندادند. دیر وقت به خانه رسیدم.