خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»

خاطرات روزانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»

  • یکشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۶۶

 

یکشنبه 15 شهریور   |  12 محرم 1408                       6 سپتامبر 1987

                 

یاسر همراه آقای ]اکبر[ اعرابی - پاسدار سابقمان - عازم جبهه بود. دعای سفر در گوش او خواندم. عفت او را بدرقه کرد و صدقه داد. قرار بود لباس بسیجی‌اش را به منزل بیاورند تا  مادرش به اندازه او کوتاه کند، نرسید و مایه اندوه عفت شد.

در سر راه مجلس بازدیدی از دبیر خانه و مرکز مرمت و صحافی کتب مجلس کردم. مرکز مرمت ]کتابخانه مجلس شورای اسلامی[ مدرن و خوب است. مراجعات مردم برای حل مشکلاتشان به دبیرخانه ]مجلس[ خیلی زیاد است. ساعت  نه و نیم  به مجلس رسیدم. خانواده‌های اسرا و مفقودان آمدند. به مناسبت روز اسیر، بچه‌ها سرود حزن انگیزی خواندند. برای آنها صحبت کردم.

سفرا و کارداران ما در کشورهای اسلامی و آفریقایی آمدند. برای آنها صحبت طولانی درباره لزوم تحکیم روابط با کشورهای اسلامی و آفریقایی کردم. آقای مسیح مهاجری از روزنامه جمهوری اسلامی آمد. از اوضاع سیاسی و نظامی استفسار کرد. از اینکه گویا بناست اختیارات ایشان را در روزنامه محدود کنند، نگرانی دارد.

ظهر ]آقای سیدمحمد کاظم خوانساری[ سفیرمان در لیبی آمد و از توجه جدید لیبی به ایران و برگشت از سیاست انتقاد آمیز چند ماه پیش گفت و درباره دادن بعضی از امکانات نظامی و تعمیر هواپیماهای آنها برای جنگ چاد گفت و قرار شد در مقابل گرفتن بعضی چیزها، چیزهائی بدهیم. به آقای ]اکبر[ ترکان گفتم که همراهی کنند.

عصر آقای منصور ]نادری[ رهبر حرکت اسلامی افغانستان - آمد. تاکید بر اسلامی بودن و نه شرقی و نه غربی بودن سازمانش کرد و می‌گفت هفتاد هزار رزمنده دارند و مخالف تحمیل ظاهر شاه و مهره‌های شرق و غرب است و استمداد از ما دارند و سیاست ما را تائید می‌کنند؛ قول مساعدت دادم.

فرماندهان تیپ 2 رمضان زرهی سپاه آمدند و گزارش وضع تیپ را دادند وکمک تبلیغی و مادی خواستند. آقای سید محمود هاشمی ]شاهرودی[ سخنگوی مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق آمد. گزارش سفر هیأت مجلس به عربستان را داد. استقبال خوبی از آنها شده، ولی به خاطر حادثه جمعه خونین ابتر مانده و مذاکراتی انجام نداده‌اند و برای حرکت‌های مستقل در جنوب عراق قول کمک گرفت.

آقای بهرامی ساوجی آمد. کمک خواست. او برای معالجه عازم سفر آلمان است. جلسه سران قوا در محل قرارگاه در مجلس بود. زیرا  احمدآقا و آقای خامنه‌ای و آقای موسوی  اردبیلی برای بالا رفتن پله‌های دفترم که در طبقه سوم است، با مشکل روبرو هستند.

در این جلسه در مورد بسیج عمومی برای جنگ صحبت کردیم و قرار شد دولت آن را از نظر امکان تهیه تدارکات بررسی کند، طرح  مقابله به مثل در خلیج فارس تصویب شد. قرار شد جواب نامه آمریکا که از طریق ]سفارت[ سوئیس در خصوص مین‌ها نوشته و خواسته شده است که در راه کشتی‌های آمریکا مین نکاریم، داده شود و به سیاست آمریکا اعتراض شود.

آقای ]محسن[ کنگرلو از پاکستان تلفنی اطلاع داد که در همه موارد با فرانسوی‌ها به توافق رسیده‌اند، جز در مورد مبلغ پرداختی فرانسه که آنها می‌خواهند 300 میلیون دلار از طلب ایران را بدهند و ما گفته‌ایم 400 میلیون دلار. پیشنهاد لیبی در خصوص مین گذاری مشترک  مطرح شد و رد شد. احمدآقا خبر نامه آقای منتظری به امام را داد که خوب است؛ ضمناً نامه سیدهادی را داخل آن برای امام فرستاده‌اند که سه شرط را برای آزادی از تبعید پذیرفته و قرار شد از طرف سه قوه به وزارت اطلاعات گفته شود که او را به دادگاه احضار نکنند. دیر وقت به خانه رفتم.