خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1366/ کتاب «دفاع و سیاست»
چهارشنبه 28 مرداد | 23 ذیحجه 1407 19 آگوست 1987
بعد از نماز تا ساعت نه صبح در دفترم مطالعه کردم و متن فارسی خطبه عربی جمعه را نوشتم و برای ترجمه فرستادم. مصاحبهای با خبرنگار ان. بی. سی آمریکا انجام دادم. خیلی مفصل و جامع بود و یک ساعت ونیم طول کشید.
آقای سجادی نژاد آمد. فردی را آورد که توضیحاتی درباره پرونده شرکت هاتوراماک که در دادستانی و کمیسیون اصل 90 مطرح است، بدهد. آقایان محسن رضایی و شمخانی آمدند. برنامههای آینده سپاه برای جنگ را دادند. آنها را بررسی کردیم. ظهر عقد ازدواج دو نفر از دو خانواده شهید را خواندم و هدیهای به آنها دادم.
عصر آقایان عبدالله نوری و دکتر هادی آمدند. توضیحاتی درباره جمعه خونین مکه دادند. معتقدند نفوذ گروه تندرو در بعثه در بروز حادثه بی اثر نبوده و مهار از دست در رفته بود. جمعی از بسیجیان به ملاقات آمدند. برای آنها درباره اهمیت نقش بسیج صحبت کردم. آقای حسینی سفیر جدیدمان در چکسلواکی آمد و درباره ماموریت خود مشورت کرد.
آقای ]سیدعلی اکبر[ محتشمی وزیر کشور آمد. برای ساخت اردوگاههای آوارگان کرد عراقی از بودجه جنگ کمک خواست. مدعی است مذاکرات دولت در خصوص برنامهریزی برای دوره اضطراری در صورت حمله آمریکا به گوش غربیها میرسد و حمل بر ترس ما میکنند. گفتم ممکن است برعکس، حمل بر آمادگی ما برای مقابله با آمریکا بشود و مخصوصاً از اهرم احتمال نزدیکی ایران و شوروی در صورت درگیری با آمریکا، باید استفاده کنیم.
شب سران قوا مهمان من در مجلس بودند. درباره پیشنهاد حمله به کویت بحث شد؛ مخالفند. آیتالله خامنهای در جلسه نبودند، در مشهدند. درباره وضع خلیجفارس و حضور انبوه کشتیهای جنگی آمریکا، فرانسه و انگلیس در منطقه مذاکره شد. خطر درگیری هست و راه مشخصی برای جلوگیری از آن به نظر نمیرسد. مگر کوتاه آمدن ما در جنگ که آن هم مصلحت دیده نمیشود و امام هم نمیپذیرند. کیفیت برخورد با عربستان هم مطرح شد و به جائی نرسیدیم. بحث در این خصوص به آینده موکول شد. شب در مجلس ماندم.