پنجشنبه 5 مرداد 1374 //28 صفر 1416 // 27 جولای 1995
در خانه بودم. خلوت بود. عفت در مشهد و فاطی و مهدی در الموت و فائزه در اردبیل و یاسر و محسن هم اینجا هستند. با یاسر در مورد شترهایی که آقای [معمر] قذافی، رهبر لیبی در سالهای گذشته به او هدیه کرده و در لیبی مانده است، صحبت کردیم. بالاخره ترجیح دادیم که تحویل نگیرد. با محسن در مورد ساخت مصلای تهران و مترو، اشجار پسته البرز و قم و آبیاری تحت فشار مذاکره کردیم.
عصر آقای ناطق نوری، [رییس مجلس] آمد. راجع به انتخابات آینده مجلس و ریاستجمهوری صحبت شد. نگران است که من از دیگران و بیشتر از تشکل جدیدی به رهبری آقای دکتر [حسن] روحانی، حمایت کنم. من هم تذکراتی دادم که مواضع حسابشدهای بگیرند که توده مردم را که اهل زندگی و خواهان رفاه مادیاند، از خودشان دور نکنند و از تندرویهای مجلس هم انتقاد کردم. در همین جهت و دربارة مدیریت جامعه روحانیت مبارز هم صحبت شد؛ بعضاً از کنارهگیری آقای مهدوی کنی، ناراضی نیستند. شعارهای تبلیغاتی انتخابات و برنامه حمایت از سیاستهای دولت را توضیح داد و گزارشی از تبلیغات گذشته خودش و دوستانش در توضیح توفیقات دولت را آورد.