خاطرات روزانه / آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1374 / کتاب «مرد بحران ها»
سهشنبه 16 خرداد 1374 //7 محرم 1416 // 6 ژوئن 1995
عفت برای شرکت در مراسم عزاداری، عازم رفسنجان بود. من به دفترم رفتم. مسئول حفاظت و فرمانده پاسداران بیت رهبری آمدند. برای خرید تجهیزات کنترلی و نیز امور رفاهی محافظان استمداد کردند.
حسنآقا خمینی آمد. توضیحاتی در رابطه با مرقد و مؤسسه حفظ آثار امام و وضع بیت و برنامه زندگی و تحصیل خودش داد. من هم راهنماییهایی نمودم و چند سکه که از حاجاحمدآقا بود، به عنوان هدیه شرکت در جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی برای دو سال (ده سکه بهارآزادی)، تحویل ایشان دادم.
آقای [ابوالفضل] توکلیبینا، [مشاور رئیس جمهور در امور اصناف] آمد. از تصمیم اخیرمان دربارة ارز صادراتی تشکر کرد و گفت اصناف هم راضیاند و تقاضا دارند، زمان تحویل ارز را بیشتر کنیم. آقای حسینی، برادر شهید سید صالح لبنانی آمد. پیشنهادی از دولت عمان برای تحسین روابط و همکاری آورده بود و کمک خواست.
عصر آقایان [احمد] جنتی، سید محمود هاشمی[شاهرودی] و [محمدرضا] علیزاده، از شورای نگهبان آمدند. برای سفر به رومانی کسب نظر کردند و برای کارهای ساختمانی و انتخابات و امور رفاهی کارکنان شورای نگهبان و تأسیس واحد تحقیقات که پیشنهاد آقای هاشمی است، استمداد نمودند. شب در دفترم ماندم. خیلی دیروقت خوابیدم.