خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1374 / کتاب «مرد بحران ها»

خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1374 / کتاب «مرد بحران ها»

  • دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۷۴

دوشنبه 16  بهمن  1374  //15  رمضان  1416        5 فوریه 1996

 

از نیمه شب دیشب تا عصر امروز، یکسره برف می‌بارید. با نیم ساعت تأخیر، به وزارت مسکن و شهرسازی رفتیم. دربارة طرح کالبدی ملی توضیحات دادند و از قسمت‌های گوناگون طرح بازدید کردیم. صحبت کوتاهی در تشکر و تشویقشان داشتم[1]. به دفترم رفتم. خانم [لیلی] بروجردی، نوه امام آمد. مصاحبه‌ای برای سالگرد درگذشت احمدآقا ضبط کرد.[2] گفت حقوق خوانده و مایل است شغل وکالت دادگستری بگیرد.

عصر برای نمایشگاه قرآن، به ساختمان بهارستان مجلس رفتیم. از بخش‌های مختلف بازدیدکردیم. در مراسم، گزارش [آقای مصطفی میرسلیم]، وزیر ارشاد و آقای [احمد] مسجدجامعی، [معاون فرهنگی وزیر ارشاد] را شنیدیم. صحبت‏کوتاهی دربارة اهمیت‏کار با قرآن نمودم. جوایز خادمان برگزیده قرآن را دادم. افطار، بخشی از انتظامات به همراه خانواده‌هایشان میهمانم بودند. بعد از افطار، کمی برایشان صحبت‏کردم.[3]

 

[1] - طرح کالبدی ملی، با هدف مکان‌یابی برای توسعه شهرهای جدید با توجه به حفظ منابع طبیعی، زمین‌های زراعی، محیط‌زیست و استفاده مناسب‌تر از زیربناها و زیرساختمان‏های موجود توسط وزارت مسکن و شهرسازی و با همکاری وزارتخانه‌های کشاورزی، جهاد سازندگی، نیرو، صنایع، معادن و فلزات، پُست و تلگراف و تلفن و سازمان حفاظت محیط‌زیست اجرا می‌شد. آقای هاشمی در این ملاقات گفت: «طرح کالبدی ملی، قدم مؤثری برای استفاده مناسب‌تر از منابع طبیعی و زمین و افتخاری برای کشور است. برنامه‌ریزی اصولی و بنیانی برای رفع مشکل مسکن، به ‌عنوان یک مسأله مهم که جمعی از مردم کشور با آن درگیر هستند، ضروری است. امیدوارم، با اقداماتی که در زمینه نیازهای مصالح ساختمانی و تربیت نیروی انسانی و کار بنیادی که در طرح کالبدی ملی ایران انجام شده، در برنامه دوم توسعه، مشکل مسکن در کشور حل شود.» رجوع‌کنید   کتاب «هاشمی‏ رفسنجانی، سخنرانی‏های سال 1374»، دفتر نشر معارف انقلاب،1396.

[2] - در بخشی از این مصاحبه آمده است: «بعد از آنکه امام (ره) را تبعید کردند و حاج‏آقا مصطفی را هم تبعید کردند، طبعاً ما نزدیک‏ترین و طبیعی‌ترین وسیله‌مان برای دسترسی به امام، احمد آقا بودند. دائماً هم کار داشتیم؛ حالا یا می‌خواستیم نظر امام را در مسایل ببینیم، یا می‌خواستیم پیغامی به امام بدهیم، خبری بدهیم. راه‏های مختلف برای این منظور بود، بهتر از همه که خیلی مطمئن عمل می‌شد، احمدآقا بود. در طول این مدتی که این‏جوری با احمدآقا کار می‌کردیم، اطمینانی هم به وجود آمد؛ اطمینان سطح بالایی، و هم آشنایی‏ها قوی‌تر شد. سال‏های آخر ما بازداشت شدیم و در زندان بودیم. این رابطه کم شد؛ درحد پیغام و اینها دیگر از دور بود. وقتی هم که از زندان آزادشدیم، احمدآقا در پاریس خدمت امام بودند که دیگر ارتباط‏مان دوباره شروع شد؛ ازطریق تلفن و دیگر ارتباطات رسمی و علنی. با برگشتن امام و نقشی که حاج‏احمدآقا در شکل‏گرفتن مسایل اوایل انقلاب داشتند و همچنین نقشی که من داشتم، دیگر این آشنایی‌ها و همکاری‌ها به مرحله عملی‌تر و خیلی ملموس و وسیع‌تری رسید.» رجوع‌کنید   کتاب «هاشمی‏ رفسنجانی، مصاحبه‏های سال 1374»، دفتر نشر معارف انقلاب،1396.

[3] - رجوع‌کنید   کتاب «هاشمی‏ رفسنجانی، سخنرانی‏های سال 1374»، دفتر نشر معارف انقلاب،1396.