خاطرات روزانه / آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1374 / کتاب «مرد بحران ها»
دوشنبه 9 بهمن 1374 //8 رمضان 1416 // 29 ژوئن 1996
[آقای بوبکرای شگنه]، وزیر امورخارجه گامبیا آمد. نامه [آقای یحیی جامع] رییسجمهورش را آورده بود. اخیراً این گروه با کودتا سرکار آمده است. نظامیان جوان و مسلماناند؛ بیشباهت به گروه نظامی انقلابی لیبی نیستند. خیلی حرف زد و بیشتر در توضیح اهداف کودتا و نقاط ضعف رژیم سابق و کارشکنیهای سازمان ملل و دول غربی و از ما برای رفع مشکلاتشان استمداد کرد. جزوهای هم همراه نامه رییسجمهورشان برای توضیح همین مطالب است. وعده کمک دادم، به این صورت که گروهیکارشناس بفرستیم و با استفاده از منابع خودشان، مثلاً با استفاده از منابع غنی شیلاتشان و نظایر آن، مشکلاتشان را حلکنیم.
[آقایان سیدفتاح مرتضوی و سیداحمد نصری]، نمایندگان قزوین و [آقای هادی باریکبین]، امامجمعه آمدند. برای استانشدن قزوین استمداد کردند؛ وعده دادم که بعد از انتخابات، لایحهاش را به مجلس میدهم. برای رفتن سفری به قزوین اصرار داشتند. آقای [محمدحسن] جمشیدی، نماینده بهشهر آمد. کلی از اهمیت سیاستهای سازندگی و اقتصادی من گفت و برای سرعت ساخت سدگیلور استمداد کرد؛ بناست به زودی کلنگ آن زده شود. سد مهمی برای توسعه کشاورزی است.
اخوی محمد آمد. برای مراسم امروز چهلم والده در قم، قرار شد که من نروم. فشار زیادی از سوی علمای قم است که من بروم، اما کار زیاد و خستگی، مانع است. افطار فاطی و بچهها آمدند. به خاطر ترافیک سنگین، نتوانستهاند برای سفر قم، به موقع از شهر خارج
شوند.
دکتر روحانی، افطار میهمانم بود. دربارة شرایط جاری و انتخابات و نقاط ضعف و قوت وضع موجود، مذاکره با آلمان و طرح محدودیت شنود و ... صحبت کردیم. قبل از افطار، آقای [هلموت]کُهل، صدراعظم آلمان، تلفنی تماس گرفت. خواست دو نماینده از سوی او و من برای مسایل جاری و منطقهای مذاکره کنند و تکیه روی مسأله [رون آراد]، خلبان مفقود اسراییل و صلح خاورمیانه باشد. من هم از همکاریهای آلمان و مواضع جدید اروپا علیه سیاست تحریم آمریکا قدردانی کردم. به خانه آمدم. عفت و فائزه از قم برگشتند. از برگزاری مراسم چهلم والده تعریف کردند.