خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1374 / کتاب «مرد بحران ها»

خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1374 / کتاب «مرد بحران ها»

  • یکشنبه ۱۲ آذر ۱۳۷۴

یکشنبه 12 آذر 1374  //10  رجب  1416   //      3 دسامبر1995

 

اول وقت با بیمارستان امام رضا (ع) تماس‏گرفتم. گفتند، دیشب بعد از رفتن ما، والده کاملاً آرامش یافته و تا ساعت چهار صبح خوابیده و امروز کاملاً به ‌هوش است، ولی به یاد ندارند که ما دیشب آنجا بوده‌ایم و اکنون می‌پرسند که چرا به بیمارستان آورده شده‌اند.

تا ساعت نُه و نیم صبح، مطابق معمول کارها را انجام دادم. آقای نوربخش، [رئیس‏ کل] و معاونان بانک مرکزی آمدند و گزارش وضع ارزی و ریالی را دادند. از وضع ارز کاملاً راضی‌اند. معوقه‌ها قسط‏بندی شده و امکان پرداخت‏خوبی داریم. مشکل ارزی پیش‏بینی نمی‌کنند، ولی از لحاظ ریالی، نگران رشد نقدینگی، خیلی بیش از مصوب برنامه‌اند و تصدیق دارند که بسیاری از واحدهای صنعتی، مشکل نقدینگی دارند؛ قرار شد، برای یافتن راه‏حل بررسی کنند.

[آقای غلامحسین کرباسچی]، شهردار تهران آمد. در مورد کارهایش صحبت کرد و تهمت اقدامات غیرقانونی شهرداری را رد نمود. متهم است، در مورد فروش تراکم و مصالحه با متخلفان و توافق بر جریمه‌ها، برخلاف قانون عمل می‌کنند. گفت به تفحص مجلس هم جواب قانونی داده است. تذکراتی در مورد روزنامه همشهری دادم.

آقای مسیح مهاجری، [مشاور اجتماعی رئیس‏ جمهور و مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی] آمد. گزارش سفر به مصر و آسیای میانه و سوریه و لبنان را داد و بر دوستی با آسیای میانه تأکید داشت. هنوز هم مخالف برقراری روابط سیاسی با مصر است؛ ضمن اینکه بر همکاری فرهنگی اصرار دارد. در مورد روزنامه و تندروی‌هایش تذکر دادم. در مورد انتخابات مطالبی داشت و نگران از تک‏بُعدی شدن است.

آقای [مجید] عباس‏پور، [مشاورفنی‏ رئیس‏ جمهور]آمد. گزارش پیشرفت ش.م.ر[= پدافند شیمیایی، میکربی و رادیواکتیو] را داد و در مورد مسأله مهمی که در بعضی جراید خارجی در مورد برنامه خیالی طرح ورود ریال زیاد از خارج به ایران، برای اخلال در اقتصاد ایران، به کمک فرزند آقای قذافی و دکتر عباس‏پور و شرکتی بنام بندران صحبت شد. ایشان احتمال می‌دهد که جعل این خبر، توسط مراکز جاسوسی غربی است که به نحوی ارتباط آن شرکت با کارهای ش.م.ر را مطلع شده‌اند. نگران است و پیشنهاد جایگزینی خودش را دارد.

عصر در جلسه هیأت دولت، دربارة مسأله توزیع و تولید فولاد بحث داشتیم. شب میهمان آیت‏الله خامنه‌ای بودم. کمی دربارة خاطرات دوران طلبگی‌مان صحبت کردیم، با یادی از مرحوم بهرامی. در مورد شعارهای سفر، برنامه سفر ایشان به قم و اینکه علمای قم تذکر داده‏اند که در مسأله مرجعیت تبلیغ نشود و جمع شدن پلاکاردهای مرجعیت به دستور ایشان و نیز تذکر دیگری در مورد تعبیر «آیت‏الله‏العظمی» که آقای مشکینی با آقای بشارتی، وزیر کشور گفته بودند که در این مورد اقدامی نشده و پلاکاردها آن را خواهند داشت، صحبت شد. همچنین دربارة انتخابات تهران، لیست جامعه روحانیت مبارز -که نظر هر دوی ما این است که خوب است، منحصر به یک خط نباشد، ولی ایشان مایل نیستند در این مورد اعلان‏نظر کنند- و دربارة کسالت حاجیه والده و سفر من به مشهد و نیز مسأله شنود و محدودکردن آن و در مورد جلوگیری از کارهایی که آرامش‏خاطر مردم را سلب می‌کنند، توافق کردیم. در مورد افغانستان که ایشان موافق با کمک سریع به گروه خلیلی نیستند.

به خانه آمدم. با اخوی محمد در مشهد تماس گرفتم. گفت در مجموع حال والده بهتر است، ولی دیشب استفراغ کرده‌اند.