خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1374 / کتاب «مرد بحران ها»

خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1374 / کتاب «مرد بحران ها»

  • پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۳۷۴

پنج‏شنبه 11 آبان 1374  //8  جمادی‌الثانی 1416   //  2 نوامبر 1995

 

پس از انجام کارهای دفتر، مصاحبه‌ای با برنامه روایت فتح داشتم[1]. دربارة عملیات کربلای چهار، پنج و شش، نقاط تازه‌ای که تاکنون گفته نشده بود، گفتم و بعضی نکات در مورد اختلافات ارتش و سپاه را هم ناگفته نگذاشتم. دکتر ولایتی، [وزیر امورخارجه]، اجازه گرفت که بیانیه‌ای در امور صلح بوسنی با محور ضرورت حفظ تمامیت ارضی و مخالف با تجزیه بدهد.

از وزارت پست و تلگراف و تلفن آمدند؛ برای توضیح دربارة نحوه استفاده از کامپیوترهایی که در دفترم نصب شده، جهت ارتباط با شاهراه‌های اطلاعاتی داخلی و جهانی و کامپیوتری‏کردن‏کارهای دفتر. برای مسلط شدن برکار، احتیاج به تمرین زیاد دارد. بنا دارم، برای تسلط بر فن تلاش کنم. عصر استخر گرفتم و به خانه آمدم.

جمعه 12 آبان 1374  //9  جمادی‌الثانی 1416   //   3 نوامبر1995

 

در منزل بودم. بیشتر وقت به مطالعه تاریخ قرآن گذشت. پیش از ظهر، آقای محسن ورزدار، پاسدار سابق‏مان آمد. به خاطر آوردن کالاها از کیش محکوم شده است. برای دادگاه تجدیدنظر استمدادکرد. بعد از ظهر، آقای [عبدالمجید] معادیخواه، [رییس بنیاد تاریخ انقلاب] آمد و از وزارت ارشاد، به خاطر ممنوع‏کردن کتاب تاریخ شفاهی شکایت کرد. ظهر و شب، بچه‌ها جمع بودند. محسن اجازه گرفت، برای دفتر نشر [معارف انقلاب]، به فکر ایجاد بنگاه انتشارات جامع باشد.

 

 

[1] - در بخشی از این مصاحبه آمده است: «ما شیوه‌مان این بود که معمولاً کارهای کلی را در سران سه قوه بحث می‌کردیم و بعد خدمت امام (ره) هم می‌گفتیم و اگر ایشان تأیید می‌کردند، دیگر همان خط را ادامه می‌دادیم. یک مسأله مهم این بود، با تبلیغاتی که ما کرده بودیم و نیروهایی که در جبهه بودند، عراق هم هوشیار بود و می‌دانست که ما یک عملیاتی می‌کنیم و کمابیش هم می‌دانست، جنوب است، چون نیروها همه در جنوب بودند؛ گرچه ما برای فریب، مقداری از نیروها را در غرب و آنجاها هم متمرکز کرده بودیم که بعداً بیایند ولی عراق می‌دانست. یکی از علامت‏ها هم نبودن من در تهران بود. من اگر در تهران بودم، برای آنها یک معنا داشت، اگر در جبهه بودم یک معنای دیگر داشت. ما واقعاً مشکل داشتیم. ما می‌آمدیم تهران، یک سخنرانی در مجلس می‌کردیم، چند تا ملاقات می‌کردیم و خبرسازی می‌کردیم که خبر حضور من در تهران پخش می‌شد. مصاحبه می‌کردم. بلافاصله  جنوب می‌رفتم. کارهای اساسی هم در جنوب بود. تنظیم می‌کردیم و باز برمی‌گشتیم. به خاطر همین مسایل که هوشیاری عراق نباشد.» برای مطالعه متن کامل این مصاحبه مهم، رجوع‌کنید   کتاب «هاشمی‏ رفسنجانی، مصاحبه‏های سال 1374»، دفتر نشر معارف انقلاب،1396.