خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1374 / کتاب «مرد بحران ها»

خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1374 / کتاب «مرد بحران ها»

  • چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۳۷۴

چهارشنبه 19 مهر 1374  //15 جمادی الاول 1416   // 11 اکتبر 1995

 

در گزارش‌ها، پیشرفت طالبان و گرفتن سرآسیاب از دولت [برهان‏الدین] ربانی، موردتوجه است. آقای بروجردی، [معاون وزیرامورخارجه]، به همین دلیل به ایران رفت. اول وقت برای مراسم اهدای گل به محل یادبود شهدا در 35 کیلومتری شمال غرب داکا رفتیم و در راه اطلاعات زیادی کسب کردیم. اطراف داکا را آب گرفته و به زودی خشک می‌‌شود. اراضی در مدت خشکی زمین، دو بار زیرکشت می‌رود. پنج ماه در سال آب گرفته و هفت ماه کشت است.

در مسیر مردم زیادی از روستاها در دو سوی جاده به استقبال آمده بودند. پس از اهدای گل، درختی هم غرس کردیم. با یک راننده ریکشا- سه‏چرخ‌هایی که دو نفر مسافر را حمل می‌کنند- صحبت کردم؛ کار سختی است، ولی با توجه به مشکل محیط‏زیست، جالب است.

به کاخ نخست‏وزیری رفتیم. ابتدا مذاکره خصوصی داشتیم. دربارة مشکل مبارزات اپوزیسیون گفت که خواستار استعفای دولت و تشکیل دولت موقت برای انتخابات آینده هستند و نیز از مشکل اختلاف با هند بر سر آب و با پاکستان بر سر مهاجران بیکار گفت. در جلسه رسمی، در موارد همکاری مذاکره شد که زیاد است و بر اهمیت همکاری دو کشور تأکید شد.

عصر به جلسه اتاق بازرگانی و تجار بخش خصوصی در هتل رفتیم. وزیر بازرگانی صحبت کرد و خیرمقدم گفت و من دربارة ضرورت پیداکردن میدان‌ها و شیوه‌های جدید و مدرن برای توسعه تجارت صحبت کردم[1].

از آنجا برای شروع کار ساختمان واحدی برای تعلیم زبان فارسی به هزینه ایران، به دانشگاه داکا رفتیم. وزیر فرهنگ و رییس دانشگاه، دربارة اهمیت زبان فارسی در تاریخ بنگلادش و ضرورت توجه به آن به خاطر میراث گران‏بهای زبان فارسی در آنجا حرف زد. من هم در همین زمینه سخنرانی کردم[2]. زمینی در اختیار  گذاشته‌اند. بناست سه هزار متر مربع بسازیم روی سنگ بنایی که پرده‌برداری کردم، شعری فارسی آورده بودند که تمجید از زبان فارسی و یک مصراع آن به صورت ابجد، تاریخ شروع ساخت بود.[3]

به سفارت‏مان‏ رفتیم. چندصد نفر، علمای روحانی از سراسر بنگلادش جمع بودند. نماز جماعت را به امامت یکی از آنها خواندیم. شاعری از آنها، شعری رسا در وصف انقلاب و من خواند. یکی از علما دربارة اهمیت ایران و انقلاب سخنرانی کرد. من در صحبتی مفصل دعوت به اتحاد کردم و جواب تهمت‌های تفرقه‏افکنان به شیعه، از قبیل عقیده به تحریف قرآن یا اهانت به صحابه و همبستگی ائمه با پیغمبر صحبت کردم[4]. سپس مقداری با خانواده‌های ایرانیان سفارت و دانشجویان، مذاکره و دلجویی داشتیم.

 برای شام به نخست‏وزیری رفتیم. ابتدا مذاکرات خصوصی با خانم خالده ضیاء برگزار شد. سپس به شام رفتیم. سر میز بیشتر او با عفت صحبت می‌کرد و من با رییس قوه قضاییه که خیلی نسبت به ایران ابراز علاقه می‌کرد و سئوالات زیادی داشت.

 

[1] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «بدون تردید امروز جزو نیازهای جدی زمان ما است که کشورهای اسلامی، مبادلات خودشان را بر اساس امکانات و نیازهای خودشان، یک بار دیگر شکل بدهند. در شرایط فعلی اقتصاد جهانی، مبادلات و تجارت، جزو غیرقابل تفکیک رشد و توسعه است. تجارت باید خودش را با شرایط روز منطبق بکند و متناسب با شرایطی که در کشور جدیداً به وجود می‏آید، راه خودش را دائماً اصلاح کند و این مشروط به داشتن اطلاعات و به روز بودن در مورد واقعیت‏های هر کشوری است. اتاق‏های بازرگانی و صنایع، باید نقش هدایتگری در این جهت برای تجار و کسبه هر کشور داشته باشند.» رجوع‌ کنید   کتاب «هاشمی‏ رفسنجانی، سخنرانی‏های سال 1374»، دفتر نشر معارف انقلاب،1396.

[2] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «باعث خوشوقتی ماست که لحظاتی در محضر دانشمندان و بزرگان علم و ادب در دانشگاه بزرگ داکا هستیم. این برنامه در سفر من از جمله برنامه‌های فراموش نشدنی‏ در تاریخ زندگیم خواهد بود. فرصت را غنیمت شمرده و می‌خواهم روی دو نکته تأکید کنم؛ یک مورد درباره اهمیت و نقش دانشگاه‌ها در جوامع امروزی است و دیگری درباره نقش ادبیات و زبان فارسی. درباره نقش دانشگاه‌ها ما تردیدی نداریم که امروز استقلال و عظمت هر ملتی تا حدود زیادی بستگی به‌وضع دانشگاه‌های آن کشور دارد. دانشگاه‌های مستقل و واقع‌بین و دلسوز جامعه خود را به نقطه‌ای که استحقاق و صلاحیت آن را دارند، می‌رسانند و دانشگاه‌های ضعیف، مردم را از حق و جایگاه واقعی و مورد استحقاق‌شان محروم می‌کنند. در معارف اسلامی روی تأثیر اساسی دو ارگان در رشد اجتماع تأکید شده است، یکی امرا و حکام و دیگری علما و دانشمندان. امروز که معمولاً امرا و حکام از طریق افکار عمومی روی کار می‌آیند، ریشه اصلی به‌علماء و دانشمندان برمی‌گردد که افکار جامعه را می‌سازند. اگر دانشگاه‌ها حقیقتاً خودشان نیاز امروز و فردای جامعه را درک کنند و کسب علم و دانش را در خدمت تأمینÃ Äآن نیاز ترغیب کنند، جامعه هرگز عقب نمی‌ماند. ریشه پیشرفت غربی‏ها را باید در دانشگاه‌های آنها جستجو کرد. امروز در سایه قدرت وسایل ارتباط جمعی و کوچک شدن دنیا به ‌صورت دهکده جهانی، برای ما فرصتی پیش آمده است که از طریق دانشگاه جوامع خود را متحول کنیم. البته معنای وسیع این حرف این است که ما باید به همه بخش‏های مورد نیاز تحول جامعه در حد اعلای آن و در نظر گرفتن نیازهای آینده توجه کنیم که خوشبختانه امروز چنین دیدی به‌وجود آمده است. در ادبیات نکته مهمی را عرض می‌کنم که متناسب با جلسه امروز شماست و آن این که ممکن است تحت تأثیر زرق و برق آثار رشته‌های فنی، بهای لازم را به رشته‌های فرهنگی و ادبی ندهیم و علوم انسانی را کمرنگ نکنیم؛ اما لازم است بگویم که این یک نقطه خطر است و آن هم یک خطر بنیادی. تحقیقاً رشته‌های متنوع علوم طبیعی و رشته‌های مختلف علوم و فنون، نیاز جدی ماست، اما این نیاز را ما نباید از چاشنی میراث‌های گذشته و ارزش‏های فرهنگی خالی کنیم. تحقیقاً تصمیمی که 160 سال پیش، انگلیسی‌ها در شبه قاره هند گرفتند و در فرمانی، به‌کارگیری زبان فارسی را در رشته‌های فنی ممنوع کردند، شیوه مرموزی بود که می‌خواستند جامعه هند را به‌طورکلی از ادب و هنر خالی کنند. آنها آن روز با ارزیابی که انجام دادند، فهمیدند که کتابخانه‌های شما سرشار از ذخایر ادبی و علمی است که عمده آنها هم به‌زبان فارسی می‌باشد و شما می‌دانید که ده‏ها سال بعد از آن هم اگر اهل علم و ادب می‌خواستند صحبت کنند، نمی‌توانستند خودشان را از اصطلاحات ادبی گذشته، رها کنند و مجبور بودند که از لطایف و اصطلاحات ادبی ایران بهره بگیرند. وقتی شب گذشته از رییس‏جمهور بنگلادش سئوال کردم، ایشان گفتند که بیش از هفت هزار واژه زبان فارسی در زبان بنگالی وجود دارد و این تازه بعد از گذشت 160 سال است؛ یعنی بعد از 1863 که به‌کارگیری زبان فارسی، توسط فرمان نحس انگلیسی‌ها ممنوع شد. معنای این اقدام انگلیسی‌ها، این است که فرزندان شبه قاره هند، رابطه‌شان را با آثار با ارزش گذشته خود از دست دادند و این خطر بزرگی برای هر ملتی است که از یکی از بخش‏های درخشان زندگی خود فاصله بگیرد. من به عنوان یک مسلمان و یک فارسی‏زبان و یک طلبه که علاقه‏مند به عرفان و ادب منطقه است، اقدام امروز دانشگاه داکا را تبریک می‌گویم و این را به‌ عنوان حرکتی، درست نقطه مقابل توطئه انگلیسی‌ها ارزیابی می‌کنم.» رجوع‌کنید ←  کتاب «هاشمی‏ رفسنجانی، سخنرانی‏های سال 1374»، دفتر نشر معارف انقلاب،1396.

[3] - بر سنگ‏بنای ساختمان، این شعر حک شده بود: «در پی لطف خداوند دوجهان، گشت این بخش بنا با دل و جان، به ادب گفت امین تاریخش، فارسی رونق علم است و زبان.»

[4] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «این اجتماع شما برادران اهل علم و همچنین محبت‏های مردم و مسئولان کشور بنگلادش نسبت به ما، سند روشنی است، برای شکست توطئه‏های تفرقه‏آمیزی که هدف‏شان جدا کردن فرقÃ Äاسلامی از همدیگر است. چه سندی بهتر از اینکه علمای اسلام اهل‏سُنت، با یک طلبه‏ای از اهل تشیع، این‏گونه صمیمانه و دوستانه برخورد می‏کنند. چه سندی بهتر از اظهاراتی که شاعرگرانمایه شما دربارة ایران و انقلاب اسلامی و درباره بنده به عنوان یک خدمتگزار مسلمان‏ها، در یک جلسه رسمی این چنین ابراز کردند. چه سندی امروز محکم‏تر از این پیدا می‏شود که یکی از علمای بزرگ این کشور، امام‏جمعه بزرگترین مسجد داکا، در حضور علمای بلاد، دربارة ایران و اسلام و شیعه و انقلاب، چنین صریح و محکم صحبت می‏کند و چه سندی بهتر از اینکه رییس‏جمهور یک کشور اسلامی تشیع، همراه نماینده ولی فقیه و وزرا، پشت سر یکی از علمای اهل سنت شما می‏ایستند و نمازشان را اقتدا می‏کنند. تفرقه‏افکنان شکست خوردند و صف اتحاد و همدلی مسلمان‏ها، محکم‏تر شده است. ما که می‏دانیم، تبلیغات دروغ و گاهی هم اعمال خلاف از بعضی از انسان‏های نادان، در فرق مختلف اسلامی فراوان است، اما عامه مردم، اینها را باور نمی‏کنند. مسلمان‏ها راه اتحاد را تشخیص دادند و این را به عنوان راه عظمت و پیشرفت اسلام، انتخاب می‏کنند » رجوع‌کنید   کتاب «هاشمی‏ رفسنجانی، سخنرانی‏های سال 1374»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1396.