دوشنبه 27 شهریور 1374 //22 ربیعالثانی 1416 18 سپتامبر 1995
همه وقت امروز به خواندن گزارشها و انجام کارهای مانده از روزهای سفر گذشت؛ به روز رساندم. شب به خانه آمدم. جمعی از بستگان، برای مراسم ازدواج یاسر جمعاند. با والده و همشیره طیبه، برای دعوت آنها به تهران، تلفنی صحبت کردم.
فائزه و فرشته هم از سفر آمدهاند. محسن هم که از کیش برگشته، برای مشورت در نشر بخشی از خاطرات در هفته دفاع آمد و گفت در کیش، چند پمپ بادی روی چاههایی نصب کردهاند و آب میکشند؛ ارزان و جالب است. از سوریه، به قیمت هر دستگاه، هزار و پانصد دلار خریدهاند.