پنجشنبه 12 خرداد 1373 22 ذیحجه 1414 // 4 ژوئن 1994
بعد از نماز، ساعت شش صبح، به محل هوانیروز رفتیم. با هلیکوپترها به سوی محل احداث سد و تونل سوم کوهرنگ در استان چهارمحال و بختیاری پرواز کردیم. استاندار چهارمحال توضیحات میداد. در نقطه خروجی تونل فرود آمدیم.
در سفر قبل به چهارمحال، از نقطه سد و نقطه شروع تونل بازدید کرده بودیم. آقای زنگنه و مدیر ذیربط توضیح دادند. 23 کیلومتر تونل با آب دهی 250 میلیون متر مکعب آب و سدی با ظرفیت یکصدوهفتاد و میلیون متر مکعب آب است. قبلاً پیمانکاران ترکیه در مناقصه برنده شده بودند، ولی پیمانکاران داخلی، با مبلغ بسیار کمتر آن را گرفتند. در دهانه تونل، از لوح یادبود پرده برداشتم. کلید شروع کار ماشین حفار را زدم، اما راه نیفتاد؛ اپراتور را باز آوردند. به طور ناقص ماشین را روشن کرد؛ شرمنده شدند. ماشین کهنهای است و هنوز مقدمات شروع کار آماده نیست.
برای افتتاح طرح تولید آهن به روش احیای مستقیم، به سوی کارخانه ذوبآهن اصفهان پرواز کردیم. این روش را مهندسان کارخانه با مدیریت مهندس صادقی ابتکار یا ابداع کردهاند و مدعی هستند از سه روش موجود دنیا بهتر است. نمایشگاهی از کارهای ابداعی دیگر، در ساخت قطعات مهم ذوبآهن را دیدیم. بعد از استماع گزارش، صحبت کوتاهی کردم.[1]
به فرودگاه مراجعت نمودیم و بلافاصله با هواپیمای 737 به سوی کاشان پرواز کردیم. در راه با مذاکرات آقای [اسحاق] جهانگیری، استاندار [اصفهان]، آقای [حسین] محلوجی، [وزیر معاون و فلزات] و آقای [اکبر] ترکان، [وزیر راه و ترابری] و آقای [بیژن نامدار] زنگنه، [وزیر نیرو]، تصمیم گرفته شد که از محل اخذ عوارض از محصولات کارخانههای بزرگ اصفهان، اتوبان قم - کاشان از طریق نطنز تا اصفهان ادامه یابد و نیز خط لوله انتقال آب از زاینده رود به کاشان، با همین روش اجرا گردد.
در فرودگاه کاشان، فرودگاه نیمه تمام و ترمینال موقت را افتتاح کردیم. در مسیر تا محل اجتماع مردم، استقبال بینظیری از مردم کاشان دیدیم. آن قدر گل در مسیر و در کف خیابانها و روی ماشین ریختند که باعث تعجب همه شده بود. عده زیادی از مردم، کیسههای نایلونی پُر از برگ گل داشتند و در فضا میافشاندند. منظرة باشکوهی بود. همه جا فریاد محبتآمیز و نشاط و لبخند بود. نظم خوبی هم داشتند. قربانی گوسفند و گاو و شتر، بیش از حد بود. در یکی از سخنرانیهایم، صحبت از اسراف در محبت و تشریفات
کردم.[2] آقای [سیدمهدی] یثربی، امام جمعه و آقای [محمود] جمالی، نماینده شهر، خیرمقدم گفتند و من مفصل صحبت کردم.[3] هوا گرم بود و تحمل مردم در آفتاب، عجیب بود. نگران بودم.
از آنجا برای افتتاح چند مرکز مخابرات با بیست هزار شماره تلفن رفتیم. مهندس نراقی گزارش و من صحبتهای دلگرمکننده داشتم.[4] به باغ فین رفتیم. در مسیر، همهجا مردم اجتماع داشتند. فین، باغ بسیار باصفایی است. بعد از نماز و ناهار و استراحت، در سرچشمه آبباغ، آبتنی کردیم؛ میگویند از قرنها پیش، تغییر نکرده است. همین آب را در گذشتههای دور، با مهندسی جالبی در جویبارهای موازی، در طول باغ تقسیم کردهاند و هنوز هم ایرادی گرفته نشده است.
عصر از دو حمام باغ دیدن کردیم؛ یکی از آنها مخصوص دربار بوده و دیگری را مردم هم استفاده میکردهاند و به هم متصل شدهاند. گرمخانه دومی، محل قتل امیرکبیر است. اسنادی از دستخطهای امیر را در آن نصب کرده بودند. تعدادی تصویر از مراکز میراث فرهنگی و ساختمانهای تاریخی، برای دیدن ما آورده بودند. مسئول سازمان میراث فرهنگی توضیح میداد. از نمایشگاه صنایع دستی، فرش، گلدوزی، گلابگیری و چوبکاری بازدید کردیم. عطر و قالیچه با تصویر امیرکبیر هدیه دادند. ماکتی برای اصلاح منطقه فین آورده بودند که نرسیدیم آن را ببینیم؛ آن را به مرکز تعلیمات حرفه و فن آوردند و دیدیم.
به شهرک مسکونی تاجیآباد رفتیم. این شهرک، در کنار شهر کاشان، آمادهسازی و به مردم واگذار شده است. قیمت زمین را برای تعاونیهای مسکن پایین نگاه داشتهاند؛ وام میخواستند.
سپس به مرکز آموزش فنی حرفهای رفتیم. دوازده کارگاه با 450 کارآموز داشت. همه را دیدیم و نمایشگاهشان را نیز. بعد از گزارش [آقای حسین کمالی]، وزیرکار و امور اجتماعی و معاون مربوطه، برایشان سخنرانی کردم.[5] جالب است. گفتند، یکصد و هفده
مرکز فعال دارند. با خواست خودشان، دوری در شهرک دردست ساخت آزادگان زدیم؛ وام میخواهند.
سپس به شهر آران و بیدگل رفتیم. مردم، با گلافشانی جالب، استقبال بسیارگرمی نمودند.[6] شهرستانشدن را پیگیری میکردند؛ مانع قانونی دارد. به کاشان برگشتیم. نزدیک است. در حسینیه جنب منزل آقای یثربی، با طلاب ملاقات داشتیم. آقای یثربی خیرمقدم گفت و خواستههای رفاهی طلاب را مطرح کرد. نماز جماعت به امامت من خوانده شد. صحبت نصیحتآمیز کردم و وعده کمک دادم.[7]
آقای [سیدمحمد] ابطحی کاشانی از قم آمده بود. مریض است. بهخاطر بمبارانها در زمان جنگ، مرض شدید اعصاب گرفته و منزوی شده است. به قمصر رفتیم و دیروقت رسیدیم؛ ولی هنوز جمعی در خیابانها بودند. چراغانی کرده بودند. در منزل شهردار واقع در ارتفاعات مستقر شدیم. با مسئولان، صحبتهای زیادی دربارة سازههای کاشان کردیم. شام خوردیم و خوابیدیم.
عفت و فاطی و علی هم با من بودند. خوب هوایی دارد. شب باد میوزید. فکر میکنم، باران شدیدی میبارید.
[1] - آقای هاشمی گفت: «ما لذت بردیم از تلاشی که در این کارخانه، کارخانه مادر و قدیمی ما شده است. اولاً برای احیا و فعال کردن و توسعه کارخانه که مجموعه این مرکز را میتواند، تبدیل به یکی از واحدهای بسیار خوب کشور بکند. ثانیاً از این واحد جدید که نمودار ذوق و سطح بالای دانش مهندسان خود ماست. با اینکه شما هنوز در مرحله پایلوت هستید، اما همه چیز روشن است که ما از این طریق، صاحب یک تکنولوژی مخصوص به خود ایران شدیم و این از افتخارات کشورمان خواهد بود. اگر با تلاشی که تا به حال کردهاید، به آن اهداف بزرگی که شما دارید، برسید و ما روزی شاهد واحدهای بزرگ در سطح استانداردهای ذوب آهن باشیم، با این تکنولوژی ابتکاری، شما در تاریخ ایران افتخار بسیار بزرگی را ثبت کردید. من صمیمانه از آقای مهندس صادقی که حق بزرگی بر صنعت فولاد ما دارند و همکارانشان که در آستانه کسب این افتخار قابل توجه هستند، تشکر میکنم و امیدواریم به زودی شاهد شروع کار واحد بزرگ ششصد هزارتنی شما باشیم.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.
[2] - رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.
[3] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «کاشان را مردم ما و بلکه مردم جهان، به خوبی میشناسند. یکی از مراکز بسیار معروف و محترم، با سوابق بسیار با ارزش در تاریخ ایران جای دارد. یکی از قدیمیترین شهرهایی که مرکز تمدن بوده و همیشه به عنوان نقطهای آباد و خودکفا در تاریخ ظهور کرده، کاشان است. اگر نظر مورخان درست باشد، هفت هزار سال پیش از میلاد، در اینجا میشود آثار تمدن و زندگی متمدنانه پیدا کرد و اگر هم اغراق نباشد، هزاران سال قبل از میلاد قابل اثبات است. ما خیلی به دورانهای گذشته احتیاج نداریم که بنازیم، تاریخ بعد از اسلام شما، برای عظمت و افتخار شما کافی است. از همان لحظات اول که اسلام به ایران وارد شد، قم و کاشان، دو مرکز پذیرش اسلام بودند و آن هم از نوع اسلام ناب، مکتب ولایت و اهل بیت و ضربالمثل شده است در تاریخ برای دشمنان اسلام که همیشه به مردم قم و مردم کاشان ابراز خشم میکردند؛ بهخاطر همین تصلبی که شما در تاریخ نسبت به اسلام داشتید. ما وقتی که فهرست بزرگان اسلام را در تاریخ خودمان نگاه میکنیم در هر بخشی و قسمتی نمونههای عالی آن را در کاشان میبینیم. محدثان بزرگوار، فقهای عظیمالشأن، عارفان عالیقدر، شعرای بنام و بسیار پرافتخار و هنرمندان باارزش و افتخارآفرین و صنعتگران و تجار ارزشمندی که نمونههای با ارزشش را در کاشان شما میبینیم.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.
[4] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «برای همه مردم ما نقش و سهم تلفن در زندگی روشن است. هرکسی در زندگی خودش از این وسیله خوب بهره میگیرد و میداند چقدر مؤثر است و نبود آن، چقدر مشکلات درست میکند. از امتیازات کار مخابرات، این است که باری بردوش بودجه کشور نیست و خودکفا دارد، این وسیله ارتباط را در اختیار مردم میگذارد و این همه شغل و صنعت و وسایل خوب زندگی را فراهم میکند. خوشبختانه به روستاها توجه کردند. بسیاری از روستاهای ما امروز تلفن دارد و سرعت کار وزیر پُست و تلگراف و تلفن، به قدری است که دوستان دیگر ما سرعت را زیادی میدانند و همه به فکرند که یک مقدار آهستهتر حرکت بشود؛ چون با بقیه بخشها هم بتواند بیشتر هماهنگ باشد، ولی من این استدلال آقایان را قبول ندارم و فکر میکنم ما این قدر در مخابرات عقب افتاده بودیم که هرمقدار هم تلاش بکنیم، ضرر نمیکنیم.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.
[5] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «این سلسله کارهایی که وزارت کار با همت دنبال آن است، از کارهای اساسی و زیربنایی دوره سازندگی است. کشور ما در حال حاضر و بیشتر در گذشته، خسارات زیادی از رهگذر عدم مهارت کارگران متحمل میشده و میشود سرمایه سنگینی در کشور، صرف ایجاد کارخانهها، مراکز صنعتی و کارگاهها، تعمیرگاهها و بسیاری از جاهای دیگر کرد و و افرادی باید این سرمایه را مورد استفاده قرار بدهند. خیلی روشن است، هر مقدار این نیرو آشناتر باشد و کارآمدتر باشد، بهرهگیری از این سرمایهها و محصول کار، خیلی تفاوت دارد؛ حتی در کارهای تعمیراتی معمولی، تفاوت فراوانی است که یک کارگر ماهر، تکنیسین ماهر، بیاید مثل یک ماشین معیوب را تعمیر بکند، یا یک کارگر ناشی. ما هیچ وقت محاسبه نکردیم، از ناحیه کماطلاعی نیروی کارمان، چقدر خسارت به کشور وارد میشود و نمیتوانیم هم محاسبه بکنیم. تحقیقاً با آموزشهای این چنینی، ما بهرهوریمان و نگهداریمان و محصول کارمان، به مراتب بالا میرود.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.
[6] - آقای هاشمی در اجتماع مردم آران و بیدگل گفت: «انسان وقتی که به نقاط دورافتاده کشور و در میان مردم متعهد و خونگرم شهرستانهای محروم و دچار مشکلات میرود، عمق انقلاب را لمس میکند و رمز استقامت و پایداری انقلاب را میفهمد؛ در مقابل این همه توطئه و شرارت که در دنیا علیه این انقلاب وجود دارد. امروز حضور هیأت ما در کاشان و این لحظه در میان مردم صمیمی، مقاوم، صبور، متدین و انقلابی و کم نظیر آران و بیدگل هسیتم، به ما چیزهای زیادی را میآموزد. ما از قدیم کاشان را و شهرستانهای اطراف را منطقه دارالمؤمنین میشناختیم و امروز بالعیان آنها را با همین وصف میبینیم. این همه محبت و لطف و عواطف و اظهار خونگرمی و میهمان نوازی، بیش از حد استحقاق ماست. اینها ناشی از حسن ظنّ خود شما است مردمی که از صمیم جان، به خداو اسلام و قرآن و امام و رهبر و انقلابشان و میهنشان عشق میورزند، با ظن خوب خودشان به مسئولانشان نگاه میکنند و ماها که برای خودمان هیچ ارزشی قائل نیستیم و خودمان را بسیار کمتر از این همه محبتها واظهار لطفها میدانیم، عواطف خودشان را از این طریق نسبت به انقلابشان ابراز میکنند. ما به همین دلیل میپذیریم؛ چون این عواطف و این حماسهها را به معنای حمایت از اصل اسلام و انقلاب میدانیم.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.
[7] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «نقطه مهمی که برای شما طلاب کاشانی باید مورد توجه باشد، سوابق حوزه کاشان است. بیدلیل یک منطقهای در طول سالیان دراز، صبغه علم، حکمت، عرفان، هنر، ادب و فضل پیدا نمیکند. این ریشه در فطرت و روحیات انسانها دارد و منطقه را نشان میدهد. کاشان در تاریخ اسلام، همیشه نقطه درخشانی بوده است. گوشههایش را برادر بزرگوارمان حضرت آیتالله یثربی اینجا خواندند، ولی شما خودتان به تاریخ آن آشنا هستید. شخصیتهای بزرگی در کاشان بودهاند و این سابقه نشان میدهد که حوزه کاشان، میتواند قوی باشد و چرا در زمان حکومت اسلامی، اینجور نباشد. وقتی که در زمان صفویه که آنها هم لااقل به نحوی از اسلامیت تظاهر میکردند، چنین بوده است، امروز استحقاق بیشتری دارد. من وقتی که ایشان فرمودند، هزار طلبه کاشانی داریم، خیلی خوشحال شدم. این سرمایه بزرگی است. نقطه دوم این است، زمانی که شما تحصیل میکنید، با زمانی که ما درس میخواندیم، خیلی فرق میکند. ما آنروزها با روحانیتی زندگی میکردیم که از جهت مسائل اجتماعی، منزوی بود؛ گرچه در مردم محبوب بود، ولی احکام حکومتی برای ما خیلی کاربرد نداشت. شما الان در یک محیطی زندگی میکنید که روحانیت مسئول همه چیز هست. ما از ولایت فقیه که عالیترین مقام حکومتی کشور است تا بسیاری از شئون را در اختیار داریم و این بار تحصیلاتمان و مطالعاتمان، باید به گونهای باشد که متناسب با وظایفمان باشد. شما امروز مطالعاتتان، (درسهایتان، مباحثاتتان و حساسیتهایتان، باید بین مسائل عبادی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و دفاعی تقسیم شود.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.