خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1373 / کتاب «صبر و پیروزی»

خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1373 / کتاب «صبر و پیروزی»

  • شنبه ۷ خرداد ۱۳۷۳

شنبه 7 خرداد 1373 //17 ذیحجه 1414 // 28 می 1994

 

 بعد از نماز صبح، کمی قدم زدم و سپس صبحانه و اخبار و مطالعه گزارش‌ها و بولتن‌ها. به جواهرده از مسیر دره و رودخانه صفارود رفتیم. بخشی از راه آسفالت است و اکثر آن خاکی است. با اینکه از مرکز رامسر عبور کردیم؛ به جز موارد محدودی از مردم، متوجه حضور ما نشدند. چون ماشین‌ها معمولی بود. در جواهرده هم از ماشین پیاده نشدیم.

فقط در مقابل یک قصابی توقف کردیم. قیمت گوشت را پرسیدیم. جلوی یک قهوه‌خانه چای نوشیدیم و از جمعی که اطراف ماشین جمع شده بودند، احوال‌پرسی کردم. مردم با دیدن ما، فوق‌العاده متعجب شده بودند. خواسته‌ای مطرح نکردند؛ ولی پس از رفتن من، با عفت در مورد آسفالت جاده و رفع سخت‌گیری منابع طبیعی صحبت کرده بودند.

جواهرده، منطقه کوهستانی و ییلاقی است. در زمستان‌ها خالی می‌شود و در تابستان شلوغ. اوایل انقلاب برای گذراندن دوره نقاهت سوءقصد که مجروح بودم، به آنجا رفته بودم. آقاجلال که در آن سفر با من بود، خاطرات زیادی یادش بود؛ منجمله شکستن پای یاسر در اثر افتادن از بلندی. در آن سفر، در خانه مرحوم لاهوتی اقامت کرده بودیم.

دره و منطقه بسیار باصفایی است؛ با جنگل‌های انبوه و رودخانه و هوای مطبوع. فرماندار همراهمان بود و توضیحات زیادی دربارة وضع شهرستان داد و نیازها را مطرح کرد؛ منجمله آسفالت همین جاده که قبول کردم و کمک برای پیشگیری از سیل‌های مخرب فصلی صفارود و... در چند مورد کمک کردم.

عصر از دریا برای شنا استفاده کردم. هوا امروز برخلاف دیروز، آفتابی بود. آقای [محمود] واعظی، [معاون اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه]، تلفنی در مورد مقابله به مثل اخراج یک عنصر اطلاعاتی سفارتمان در لندن پرسید؛ موافقت کردم. او را متهم به جعل نامه از زبان مسئولان انگلیس کرده‌اند. آقای رمضانی در مورد درگیری دو جناح حزب وحدت افغانستان خبر داد و برای اعزام هیأت برای آشتی پرسید. مخالفت نکردم؛ اگر پیغام بی‌اثر نباشد.

غروب به سوی تهران حرکت کردیم. به خانه آمدیم. خاطرات را نوشتم. حسین [مرعشی]، تلفنی اطلاع داد که امروز قیمت دلار، براثر تصمیمات جدید، پنج تومان تنزل کرده است.