پنجشنبه 5 خرداد 1373 //15 ذیحجه 1414 // 26 می 1994
ساعت هفت صبح، همراه عفت و مهدی و یاسر و کاظم و سعید و فاطی و بچههایش و همشیره صدیقه، به فرودگاه مهرآباد رفتیم. جمعی از وزرا و معاونان هم بودند. به مشهد پرواز کردیم. استقبال رسمی در فرودگاه مشهد داشتیم.
بلافاصله هواپیمای حامل [آقای صفرمراد نیازُف]، رییسجمهور ترکمنستان و همراهان هم به زمین نشست. از آنها استقبال رسمی کردیم. در پاویون جدید که خیلیخوب ساخته شده، پذیرایی شدند. مصاحبهای انجام دادیم[1] و به سوی حرم شریف امام رضا (ع) حرکت کردیم. جمع زیادی از وزرا و معاونان همراه او هستند. برای افتتاح کنسولگریشان در مشهد آمدهاند.
حرم را خلوت کرده بودند. یکسره به زیارت رفتیم. یکی از مداحان اذن ورود و زیارت عوامانهای خواند و پس از زیارت قبر مطهر، نماز زیارت خواندیم. میهمانان برای بازدید از موزه حرم رفتند. ما برای استراحت و مذاکره، به تالار پذیرایی رفتیم. میز مذاکره را در همان تالار گذاشته بودند. در مذاکرات، بیشتر روی موانع سرعت کارهای مشترک و به خصوص تجارت بازرگانان ایرانی تکیه شد. تجار برای برگرداندن پول کالاهایشان مشکل دارند؛ نه ارز میدهند و نه اجازه انتخاب کالاهای مورد نظر که بالاخره با مذاکرات، ظاهراً حل شد.
بعد از مذاکرات، آنها به هتل محل اقامتشان- هتل هما- رفتند و من به زیارت حرم شریف رفتم. قبل از ناهار، آنها مذاکرهای با آقای [عباس واعظ] طبسی، [تؤلیت آستان قدس رضوی]، برای همکاری آستانقدس با بنیاد ترکمن داشتند.
با هم برای افتتاح به محل کنسولگریشان رفتیم. ساختمان را رهن کردهایم و در مقابل ساختمانی که آنها در شهر مرو، برای کنسولگری در اختیار ایران گذاشتهاند، در اختیارشان قرار دادهایم. یک منزل سه طبقه معمولی است. آقای نیازُف و من صحبت کردیم و کمی در دفترشان ماندیم. از کنسول سئوالاتی کردم؛ کمی فارسی میداند. آنها برای دیدن دو کارخانه رفتند. کارخانه ابزار دقیق، به خاطر پیشرفته بودن تکنولوژی، تعجبشان را برانگیخته بود؛ آن را نشانی از قدرت ایران، برای کارهای مدرن در جهان امروز خواندند.
در تالار آینه با مدیران استان ملاقاتی داشتم. [آقای اسماعیل مفیدی]، استاندار و تعدادی از مدیران، عملکرد برنامه اول را با مقایسه با وضع قبل از برنامه توضیح دادند. برنامه برای پیشرفتها خیلی مؤثر است. اکثر مشکلات در بخش آموزش، کشاورزی، راه، صنایع، آب و اشتغال برطرف شده است. خواستار اجرای طرحهای بزرگ ملی، مثل ذوبآهن و معادن طبس شدند. تشویقشان کردم.
همراه با آقای نیازُف، به هتل هما رفتیم. در اجتماع تجار ایرانی که با ترکمنستان تجارت دارند و برای مطرح کردن مشکلات کار و مذاکره با هیأت ترکمنی جمع شده بودند، شرکت کردیم. آقای نیازُف صحبتهای دلگرمکنندهای داشت. سپس با هم به فرودگاه رفتیم. در راه، اعجاب خودش را از آبادی استان خراسان ابراز داشت. نسبت به دولتهای اُزبکستان و قزاقستان، اظهار بیاعتمادی کرد و معتقد بود، قزاقستان، به زودی با روسیه دچار مشکل میشود. نسبت به ملاقاتهای گذشته، در مورد روسیه نظر بهتری داشت. گفت [بوریس] یلتسین، [رییسجمهور روسیه]، میخواهد به زودی به ایران بیاید. در فرودگاه مصاحبه مفصلی انجام دادیم. با بدرقه رسمی رفتند.
ما به تالار برگشتیم. قبل از شام با آقای طبسی دربارة انتخابات مجلس و ریاست جمهوری آینده و خانواده علیآقا تهرانی[2] مذاکره کردیم. بعد از شام با آقای [یحیی] آلاسحاق، [وزیر بازرگانی]، دکتر عادلی و آقای مرعشی، دربارة بیانیه تنظیم بازار ارز مذاکره و تصمیمگیری کردیم. با خستگی خوابیدم. جمعی از همراهان به تهران برگشتند.
[1] - رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، مصاحبههای 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.
[2] - آقای علی مرادخانی ارنگه، معروف به شیخ علی تهرانی، (۱۳۰۵-)، از مبارزان انقلابی بود که چندی پس از پیروزی انقلاب از مخالفان نظام گردید و در مشهد تحت نظر قرار گرفت. او نماینده مردم خراسان در مجلس خبرگان قانون اساسی بود. شیخعلی در سال ۱۳۶۳ از ایران گریخت و در زمان جنگ به عراق پناهنده شد و از تلویزیون بغداد به تبلیغ ضدنظام جمهوری اسلامی پرداخت. او در سال ۱۳۷۴ به ایران بازگشت و به بیست سال زندان محکوم شد.