خاطرات روزانه / آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1373 / کتاب «صبر و پیروزی»
سخنران بدون مطالعه؛ یعنی: گزارشها را برای سخنرانیهای امروز مطالعه کردم.
شنبه 24 اردیبهشت 1373 //3 ذیحجه 1414 // 14 می 1994
صبح بعد از نماز و استحمام، گزارشها را برای سخنرانیهای امروز مطالعه کردم. ساعت هفتونیم صبح، به «مرکز آموزش مدیریت دولتی استان گیلان» رفتیم و آن را افتتاح کردیم. مدیران و کارشناسان دولتی را در کل کشور، آموزش مجدد کوتاهمدت یا بلندمدت میدهند. افتتاح این مرکز، قبلاً در برنامه نبود و با اصرار آقای میرمحمدی، [دبیرکل امور اداری و استخدامی] در برنامه آمد که باعث بروز تأخیر در انجام همه برنامههای امروز شد.
با هلیکوپترها به «مرکز تحقیقات ماهی خاویاری» پرواز کردیم. این مرکز، قبل از پیروزی انقلاب، با همکاری شوروی تأسیس شده و بعد از انقلاب توسعه یافته است. کار آن، پرورش بچهماهی برای تغذیه دریای خزر است. چند مرکز در شمال داریم. وزارت جهادسازندگی، کارهای مهمی کرده و اخیراً تکنولوژی مدرنی آوردهاند که در حوضچههای کوچکی، به اندازه چندین استخر بزرگ، بچهماهی پرورش میدهند. از اخلال در کار پرورش طبیعی ماهی در سفیدرود و تالاب انزلی که مهمترین مراکز طبیعی این کار است، گله داشتند. من هم در سخنرانیهای امروز، مردم را از این جهت آگاه کردم که صید بیرویه و قاچاق انجام ندهند.
از آنجا به «مرکز تعاونی اصلاح جنگل» در اطراف سیاهکل رفتیم. در مورد زمان جمعکردن روستاهای کوچک پراکنده و دامها از جنگل، برای اصلاح زندگی محرومانه آنها و حفظ و حراست جنگلها، توضیحات دادند. اسناد چند واحد مرتعداری را که اجاره سی ساله داده بودند، به روستاییان دادم و با آنها صحبت کردم. همچنین یک تعاونی گاوداری که گاوهای بومی را به گاوهای شیرده اصلاحنژادشدة هلندی تبدیل میکرد، بازدید نمودم. مردم منطقه جمع شده بودند، برای آنها صحبت کوتاهی کردم.[1]
به سوی رودسر پرواز کردیم. در مسیر دربارة مزارع برنج، توتستان، چای و شبکههای در دست توسعه کانالهای آبیاری توضیحات شنیدم؛ خیلی با شکوه است. شهر رشت و جنگل و دریای خزر که از هوا با هم و پیوسته دیده میشود. مردم رودسر، بیرون شهر در یک فضای وسیع باز، اجتماع عجیبی تشکیل داده بودند که به نظر همراهان، در تاریخ گیلان بیسابقه است. آقای [عیسی] کلانتری، وزیر کشاورزی، مدعی بود، پنج هکتار مملو از جمعیت، فشرده و ایستاده است. آخر جمعیت را از جایگاه نمیشد مشاهده کرد. کنار اجتماع، در مزارع برنج، شالیکاران زن، مشغول نشاندن نهالهای برنج بودند و از همانجا در مراسم شرکت مینمودند. آنها دستهگلی، همراه با دسته نهالی برای من آوردند.
سرودی پُرمایه توسط دختران شاهد اجرا شد. آقای [شیخ احمد] جنیدی، امام جمعه رودسر که پدر سه شهید است، خیرمقدم کوتاهی گفت. من هم با مشاهده احساسات گرم مردم، سخنرانی طولانی و تجلیلی و تشویقآمیز کردم.[2] جمعی، اصرار بر کفزدن و سوتکشیدن و جمعدیگری، اصرار بر صلوات و تکبیر داشتند. در اکثر جلسات چنین است و جالب است که روحانیت هم با کف زدن مخالفت نمیکند و حتی آقای احسانبخش، تشویق هم میکند؛ آدم روشنی است. نکته جالب دیگر در این سفر، حضور خانمهای بدحجاب در خیابان و استقبال پُرشور آنهاست.
از آنجا به شهر املش پرواز کردیم. در میدان شهر، لولهکشی گاز را افتتاح نمودیم. آقای صالحیفر توضیحات داد و من مشعل میدان را روشن کردم. اطراف میدان، ابراز خوشحالی میکردند. چندکلمهای صحبت کردم. به اجتماع عظیم مردم، در بیرون شهر رفتیم؛ در دامنه تپههای باصفا که باغهای چای و مزارع بزرگ و جنگل، منظره جالبی خلق کرده بود؛ مراسمشان خیلی باحال بود.
قبل از انقلاب، برای تبلیغ در ماههای رمضان، چند سال به این شهر میآمدم و با اکثر مردم آشنا بودم. میهمان مرحوم آشیخ ابوالمکارم ربانی میشدم. سرودی اجرا کردند با این مطلع: «چه عجب، یاد رفیقان یا عزیزان باغ بران کردی»؛ خیلی جالب و خاطرهانگیز بود. [آقای محمد مهدی رهبری املشی]، نماینده شهر، صحبت مفصلی کرد و از سوابق من در املش گفت. در تمام مدت، با فشار ادرار در مثانه، تحت فشار بودم. طاقتم تمام شد، به آقای احسانبخش گفتم، مقداری اجتماع را مشغول کند؛ به خانه کوچکی، نزدیک محل اجتماع رفتم و رفع حصر و تجدید وضو نمودم. حتماً برای مردم، موضوع نقل و تفریح خواهد شد! بیسابقه بود، ولی چارهای نداشتم. در هوای مرطوب و کمتبخیر گیلان که عرق کم میکنم، دفع ادرار باید سریعتر باشد. سخنرانی گرمی برای مردم کردم.[3] از سوابق گفتم و مردم خیلی مهربانانه برخورد کردند.
از آنجا با ماشین به مرکز تحقیقات چای در حومه لنگرود رفتیم. توضیح دادند. سپس ناهار خوردیم و بعد از نماز، استراحت کردیم. از نهالکاری بازدید کردیم و به سوی لنگرود پرواز نمودیم. در لنگرود هم مثل رودسر، اجتماع مردم عجیب و بیسابقه بود. سرود جالبی شنیدیم. امامجمعه و نماینده شهر، خیرمقدم گفتند و خواستهها را مطرح کردند و اغراقآمیز از من تمجید نمودند؛ من هم صحبت مفصل و دلگرمکننده داشتم و فعالیتهای بازسازی و سازندگی را توضیح دادم.[4]
به سوی شهر لاهیجان پرواز کردیم. از فضا، وضع سواحل چمخاله و کیاشهر آب گرفتگی مستحدثات ساحل را دیدیم. در لاهیجان، اجتماع مردم، از همه شهرها، باشکوهتر و منظمتر بود. آقای [زینالعابدین] قربانی، [امامجمعه] و [آقای بهرام یعقوبی]، نماینده صحبت خوبی کردند. سرودی توسط بچههای تالش و گالش اجرا شد. من هم در صحبت از سوابق و امروزشان، سنگ تمام گذاشتم.[5]
از کارخانه چای خشککنی قدیمی شهر. با ظرفیت سی تُن برگ سبز در روز، بازدید کردیم. اینگونه کارخانهها، تماماً ساختداخل است و احداث آن، حدود یکصد میلیون تومان تمام میشود. به خاطر نیاز بیشتر، تأکید بر دادن وام کردم. چایکاران، نامه تشکرآمیز و هدیه دادند، به نشانه رضایت از حمایتهای دولت که صنعت چای را زنده کرده است؛ بهخصوص از شخص من ممنوناند. گرمی استقبال لاهیجانیها هم قابل توصیف نیست. ابتکار جالبی که در این سفر بود، همه جا در اجتماعات، بالنهایی با مضامین عالی خوشامدگویی به هوا میفرستادند.
به سوی نیروگاه سیکل ترکیبی گیلان پرواز کردیم. از فضا، شهر لاهیجان، با توجه به ارتفاعات و جنگلهای مجاور و آبگیرها، خیلی زیبا به نظرم آمد. در نیروگاه، آقای [بیژن نامدار] زنگنه، [وزیر نیرو] و مدیران توضیح دادند. شش واحد گازی با قدرت نهصدمگاوات کار میکند. سه واحد بخاری نیز در حال نصب است که راندمان را با همین سوخت، پنجاه درصد بالا میبرد.
به نمایشگاه صنعت و کشاورزی رفتیم و از بیش از دویست غرفه بازدید کردیم. رونق خوبی دارند. اغلب با مواد داخلی کار میکنند و صادرات هم دارند. بعضیها، مواد را از خارج وارد میکنند که مشکل ارزی دارند. بازدید تا ساعت دوازده شب طول کشید؛ خیلی خسته شدم. به اقامتگاه برگشتم و با خستگی زیاد خوابیدم.
[1]- در بخشی از این سخنرانی آمده است: «از برنامههایی که طراحی شده است، برای حفظ جنگلها که ثروت کشور شماست، استقبال کنید. این جنگلها را به جای اینکه خراب بشود، احیا کنید، بهرهبرداری درست بشود. مراتعی که سند سی سال اجارهاش (امروز به جمعی از دامداران داده شد و به دنبال این وام هم داده خواهد شد، برای اینکه این مناطق به جای تخریب، منابع طبیعی احیا بشوند. با احیای منابع طبیعی جنگل و مرتع، ظرفیت استفاده بالا میرود؛ دام بیشتر میتوانید نگه دارید. بهرهبرداری درست میتوانید بکنید، علوفه بیشتری میشود تهیه بشود، اینهایی که اینجا طراحی میکنند و زحمت میکشند، صرفاً به خاطر حفظ منافع کشور و حفظ منافع شما مردم خونگرم و دوست داشتنی است. بحمدالله سیاهکل امروز یکی از قطبهای خدمتگزار و تلاشگر و تولید کشور ماست. اوایل انقلاب، تندروها میخواستند منطقه شما را بدنام کنند، ولی امروز شما خوشنامترین منطقه کشور هستید و حضور شما در صحنهها و پشتیبانی شما از انقلاب و اسلام برای همه کشور ما روشن است.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.
[2] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «ما هزاران طرح عمرانی در کشاورزی، صنعت، معادن، ارتباطات و مخابرات و همه نیازهای کشور داریم که اینها دارد در کشور اجرا میشود و من میگویم از اول تاریخ ایران، از دوران مادها تا امروز، هیچ وقت در هیچ زمانی، به اندازه این پنج سال و پنج سال آینده، تاکنون هیچوقت این مقدار کار عمرانی نبوده است و ان شاءالله در آینده بیشتر خواهد شد. شما هر جایی بروید، میبینید، ماشینها و بیلها و کلنگها و مهندسان و کارگرها، دستاندرکارند و دارند میسازند؛ جاده میسازند، پل میسازند، خانه میسازند، کارخانه میسازند، معدن استخراج میکنند، بندر میسازند، کشتی میسازند، ماشین میسازند؛ تمام کشور در حال سازندگی است. فقط گوشهای از اخبار به شما میرسد. در همین گیلان شما، سه بندر چندمنظوره در آستارا و سیاهکل و بندر انزلی، در دست احداث است. چهار میلیارد تومان هزینه این بندرها بود که به چه مقدار کارگاه کشتیسازی و صیادی، در همین گوشه مربوط به شما، مازندران هم هست. جنوب از خرمشهر تا گواتر در مرز پاکستان، بیش از بیست بندر صیادی چندمنظوره مثل اینجا دارند برای ماهیگیران جنوب و برای صیادان و اینها میسازند. از اشکالات استان گیلان (این هست که از منابعتان خوب استفاده نمیکنید. نعمتهای خداوند را ضایع نکنید. رودخانه سفیدرود، میتواند محلی برای پرورش بچه ماهی باشد که در سال میلیونها بچه ماهی از اینجا در دریا برود، چند سال بعد به ماهیهای بزرگ تبدیل میشود که صیادهای شما صید کنند. آدمهای نادان نمیگذارند این بچه ماهیها اینجا رشد بکنند. نمیگذارند ماهیها تخمگذاری بکنند و پرورش بدهند. آدمهای سودجو، یک ماهی را میگیرند، صدها هزار بچه ماهی را از بین میبرند. شما باید خودتان مواظبت کنید نگذارید.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.
[3] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «برای من، امروز در میان شما مردم این شهر، مثل حالتی است که در زادگاه خودم بهرمان نوق رفسنجان دارم و همان عواطف و احساساتی که در میان روستای خودمان و فامیل خودمان داشتم، در این لحظاتی که با شما بودیم، همان طور احساس میکنم. با شما مردم املش، ما سالها مدت طولانی ماه مبارک رمضان را در خدمت شما بودیم و تقریباً اکثر فامیلهای این شهر را من از نزدیک با اسم و رسم میشناختم و در بسیاری از خانههای شما، افطاری و میهمانی و رفت و آمد داشتیم. گرچه امروز هر چه نگاه میکردم، جوانهای تازه را میدیدم که با قیافههایشان آشنا نبودم. با پیرمردها بیشتر ما آشنایی داریم. در اینجا همه کوچهها، خیابانها، تپهها و باغهای چای را دیدم که از قدیم بود. کارخانه چای، همه چیز برای من آشناست و واقعاً احساس خودمانی است و من بیشتر برای احوالپرسی آمدهام تا در پایان چند ساعت کار فشرده، لحظاتی را برای دیدار با دوستان قدیممان و آشنایان دوران ستمشاهی که واقعاً آشناییهای آن زمان با ارزش است، در کنار شما باشم. شما مردم، استحقاق هرگونه خدمتی را دارید. مردم کشور ما این طوری هستند» رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.
[4] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «من لنگرودیها را در جبهههای جنگ شناختم. آن روزهایی که مسئولیت دفاع مقدس به عهده من بود و جنگ را اداره میکردم، لشکر قدس گیلان، یکی از لشکرهای خوب ما بود و قائم مقام این لشکر، شهید املاکی که اینجا اسم شریفش را آوردند، یکی از مخلصان میدان نبرد بود که تا قبل از او، من با شهید عبدالکریمی که از دوستان نزدیکم در مجلس بود، از طریق او شما مردم را میشناختم؛ قبلاً همیشه میشناختم و علمای شما، روحانیت شما؛ این شهرستان از روحانیخیزترین بخشهای کشور است. همیشه تعداد زیادی نیروی باسواد در لنگرود بودند و ما در دوران طلبگیمان، دوستان زیادی از این علمای امروز شما از لنگرود داشتیم. مردم بسیار دوست داشتنی هستند. آن تعداد زیاد شهید و آزاده و مفقود و جانباز، دلیل روشنی است بر این ادعایی که میگوییم، خواستههای شما اصلاً خواستههای بزرگ و غیرقابل اجرایی نیست.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.
[5] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «بنیان اصلی تشیع در روز عید غدیر خم گذاشته شده و آن بنیاد حاکمیت اولیای خاص و بنام و معصوم و به دنبال آنها، جانشینان موصوف آنهاست که علما و فقها هستند و تفاوت اساسی فرقههای گوناگون اسلامی با تشیع همین است. از اینجا همه چیز شروع میشود. اگر این را ما محور حرکت شیعه و اسلام ناب بدانیم، لاهیجانیها در تحقق این مسأله پیشتاز هستند و گوی سبقت را با تشکیل حکومت شیعی اسلامی در دیلمان بردهاند. دیلم امروز بر تارک تاریخ انقلاب اسلامی در دورانهای صدر اول میدرخشد. همیشه حکما، دانشمندان، مفسران، محدثان و دانشمندان علوم مختلف اسلامی، از میان مردم لاهیجان بلند شدهاند. این مردم در فرهنگ و علم و دانش و فن انقلاب و حمایت از حق پیشتاز بودهاند. دیلم جای مبارکی است، در کنار شما مردم لاهیجان و در حکومت اسلامی، توجه به دیلمان و احیای این منطقه عزیز و عظیم و بیرون آوردن آن از بنبست و رسیدن به مردمی که در آنجا مثل کوه همیشه استوار بودهاند، یک ضرورت است که این کار بحمدالله در برنامه اول شروع شده که امروز هم باز یکی از وزرا به نیابت از من به آنجا رفت و خبرهای خوبی از طرحها و برنامهها و تصمیمات مؤثر آورد. خوشبختانه شما لاهیجانیها با تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی در این شهرستان که عمدتاً به دوش خودتان هم هست و بودجهای از دولت نمیگیرد، با هزینه خود دانشجو و خانواده دانشجو کار میکند، قدم بزرگ فرهنگی در دنیای امروز برداشتید. تعداد 5000 دانشجو در یک شهر، منبع عظیمی است و سرمایه بزرگی برای تکامل و ترقی و سعادت است که البته آثارش فقط نصیب شما نمیشود، بلکه به سراسر کشور میرود.» رجوعکنید ← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانیهای 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.