خاطرات
  • صفحه اصلی
  • خاطرات
  • خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1373 / کتاب «صبر و پیروزی»

خاطرات روزانه / آیت‌الله هاشمی رفسنجانی/ سال 1373 / کتاب «صبر و پیروزی»

  • چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۷۳

چهارشنبه 24 اسفند 1373 // 13 شوال 1415// 15 مارس 1995

 

قبل از اذان صبح بیدار شدم و دیگر نخوابیدم. در گزارش‌ها مطلب مهمی نیست. [آقای امامعلی رحمان‌اُف]، رییس‌جمهور تاجیکستان آمد. بیشتر دربارة زبان تاجیک و سوابق تاجیک‌ها و کمی در مورد وضع اقتصادیشان صحبت شد. گله داشت از اینکه به کشورش سفر نکرده‌ام. با دولت اُزبکستان خیلی مخالف است و از پناه دادن افغانستان به مخالفان.

قبل از او، وزیرامورخارجه آذربایجان آمد. علت عدم حضور علی‌اُف را شورش پلیس شمال گفت و از بن‌بست مسأله قره‌باغ اظهار ناراحتی کرد. نه قدرت جنگ دارند و نه تحمل ادامه وضع موجود را و علت آن را طرفداری روسیه از ارامنه می‌دانند و علت عدم هماهنگی با روسیه را تقاضاهای توسعه‌طلبانه روس از قبیل درخواست پایگاه نظامی و حضور در مرزهای جنوبی و عدم تکروی در دریای خزر
و... می‌گوید و به نحوی رد این تقاضاها را معلول اراده حفظ منابع ایران ذکر می‌کند و سر ما منت می‌گذارند و توقع حمایت بیشتر از ما دارند.

خبر آمد که وضع حال احمدآقا رو به وخامت می‌رود و اگر فوت کنند، فردا تشییع جنازه است و لذا نمی‌توانیم مراسم بهره‌برداری راه‌آهن بافق- بندرعباس را داشته باشیم. تصمیم براین شد که افتتاح را به عقب اندازیم، ولی بعد این تصمیم متزلزل شد.

به تفریحگاه اسلام آباد، در ارتفاعات مُشرف بر شهر رفتیم. ساختمان کوچکی ساخته‌اند و میهمانان را به آنجا می‌بردند. خبرنگاران هم بودند. نشست کوتاه با رییس‌جمهور قرقیزستان و معاون رییس‌جمهور قزاقستان داشتیم. ادامه مذاکرات با اولی، موکول به زمان حضور در بندرعباس شد. ضمن اینکه تردید سفر را با او مطرح کردیم و دومی نامه آقای نظربایف را آورده بود و دربارة توسعه روابط پیغام داشت.

دو سه بار از جمع ما عکس گرفتند. خانم بوتو اصرار به عکس داشت. جلسه‌ای غیررسمی داشتیم. آقای رحمان‌اُف از عدم توجه به مشکل نزاع تاجیکستان گله کرد و آقای ربانی از به بن‌بست رسیدن مسأله افغانستان گفت و ظهور طالبان را مشکل لاینحل جدید معرفی کرد و گناه ظهور طالبان را به گردن پاکستان گذاشت. صحبت‌ها، تلخ و تند بود و به خانم بوتو خیلی برخورد؛ زیرا می‌دید، بعد از آن همه حمایت در دوران جهاد، امروز بدهکارند.

خانم بوتو هم جواب تندی داد و از حمایت‌های پاکستان در گذشته و خسارت‌هایی که از این رهگذر دیده‌اند، گفت و مسأله طالبان را خارج از اراده پاکستان معرفی کرد؛ ضمن قبول اینکه طالبان در پاکستان درس خوانده‌اند و سازمان دینی شده‌اند. گفت، آن‌ها علیه خود پاکستان هم به خاطر ایجاد محدودیت در مدارس اقدام کرده‌اند و از ربانی انتقاد کرد که نتوانسته از عهدة ایجاد وحدت و امنیت برآید و گفت آنها توقع دخالت به نفع خودشان دارند و راضی به بی‌طرفی پاکستان هستند و پاکستان مصمم است، دخالت در افغانستان نکند و گفت سیاست دولت او، امنیت است. ربانی مجدداً سیاست تقسیم قدرت را که پاکستانی‌ها در صلح قبلی تحمل کرده بودند، راه ناصواب دانست.

آقای دمیرل، صحبتی کرد که کلی‌گویی و نصیحت بود و من برای ختم مشاجره، صحبت کوتاهی کردم و گفتم، مشکل افغانستان داخلی است و پاکستانی‌ها هم برای حفظ منافع خودشان ذینفع هستند. ما باید کمک کنیم. پیشنهاد کردم نیروی کارشناسی برای پیدا کردن راه‌حل داخلی و قابل اجرا مانند اکو و یا از کشورهای مجاور افغانستان تشکیل شود. همین مسأله به بحث گذاشته شد و تا آخر برنامة صرف ناهار ادامه یافت.

افغانستان، تاجیکستان، قزاقستان، آذربایجان و پاکستان موافقت کردند و ترکیه و قزاقستان و قرقیزستان، گفتند بهتر است اکو از محدوده همکاری اقتصادی خارج نشود، ولی با همکاری کشورهای مجاور مخالفتی نداشتند. اُزبکستان هم دوپهلو صحبت کرد. ناهار را بیرون ساختمان و زیر چادر صرف کردیم. سر میز ناهار بحث‌های دیگری هم بود.

در یکی از بحث‌ها، آقای رحمان‌اُف، در جواب تفسیر خانم بوتو، دربارة حوادث سریع و عجیب منطقه و شوروی و پاکستان گفت، این‌ها همه تقدیر الهی است و نمی‌شود بر اراده خدا غالب شد. برایمان چنین نظری از کمونیست سابق، عجیب بود. خانم بوتو گفت، بخشی از انسان است و بخشی از طبیعت و من برایشان توضیح دادم که اراده انسان‌ها در چارچوب سنت‌های الهی است. سپس خانم بوتو از سوره فلق (نَفّاثَاتِ فِی‌العُقَد) و رسوم جاری مردم پاکستان در بستن نخ سیاه به دست‌ها، برای حفاظت از اجنه پرسید. گفتم این خرافات است. باید قبول کرد که عوامل مرموزی هست که در زندگی ما مؤثر است و دستور قرآن این است که با دعا، به خدا پناه ببریم و خودمان به فکر دفاع باشیم.

به اقامتگاه برگشتیم. پیشنهادهای جدیدی از تهران برای مدت عزای عمومی و تعطیلی برای فوت احتمالی احمدآقا آمده بود. استراحت کردم و خاطرات امروز را تا این ساعت نوشتم. گزارش‌ها را خواندم. دولت آمریکا رسماً با قرارداد کونوکو با ایران مخالفت کرده و شورش علوی‌ها در استانبول ترکیه و خبر تأیید نشدة سقوط فراه به دست طالبان، جلب توجه می‌کند.

به هتل رفتیم. جلسه پایانی انجام و پیشنهاد همه تصویب شد. توافقات انجام و امضا شد. مصاحبه مطبوعاتی مشترک بود. فقط چند سئوال مطرح شد که یکی را من جواب دادم.[1]

به سفارت ایران رفتیم. با آقایان ساجد نقوی از علمای شیعه و همچنین رییس جماعت اسلامی، از علمای سنی ملاقات کردم. هر دو از دولت پاکستان اظهار نارضایتی و از سیاست ایران ابراز رضایت کردند. سپس در جمع علمای سنی و شیعه که به دیدن من آمده بودند، رفتم. دو نفر از علما خیرمقدم گفتند و تلاوت قرآن و مداحی توسط علمای اهل سنت انجام شد و من در مزایای وحدت شیعه و سنی سخنرانی کردم و از مضرات تفرقه گفتم. به اردو ترجمه می‌شد.

بلافاصله به محل اقامت رفتم. آقای [فاروق احمدخان] لغاری، رییس‌جمهور آمد و با هم به فرودگاه رفتیم. در راه دربارة طالبان صحبت کردیم. به شدت از انتساب آنها به پاکستان ابراز ناراحتی می‌کنند و آنها را قابل اعتماد نمی‌دانند. شرحی از عبور یک کاروان از پاکستان به ترکمنستان داد که به خاطر ناامنی و بدی راه ناموفق بوده و گفت اسم طالبان از همین معروف شده است، چون کاروان راکه توسط اشرار مصادره شده بود، برای پاکستان پس گرفته است.

به سوی ایران پرواز کردیم. در راه خوابیدم. در فرودگاه تهران، مصاحبه‌ای انجام شد.[2]

 

 

[1] - رجوع‌کنید← کتاب «هاشمی رفسنجانی، مصاحبه‌های 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.

[2] - رجوع‌کنید← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی‌های 1373، دفتر نشر معارف انقلاب، 1395.