خاطرات روزانه / آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1373 / کتاب «صبر و پیروزی»
شنبه 20 اسفند 1373 // 9 شوال 1415 // 11 مارس 1995
با دفتر در مورد مسائل سفر پاکستان مذاکره شد. ساعت نهونیم صبح، آقای فیدل راموس، رییسجمهور فیلیپین و همراهان آمدند. مذاکرات رسمی انجام شد و موافقتنامهها را در حضور ما امضا کردند. خیال میکرد، ملاقات با رهبری دارد؛ گفتیم چون خودتان قبلاً درخواست نکرده بودید، در برنامه نگذاشتیم.
با هم به فرودگاه رفتیم. در راه سئوالات زیادی در مورد وضع نیروهای مسلحشان کردم. گفت حدود صدو بیست هزار نفر ثابت و مقدار زیادی ذخیره دارند و سلاح مهمی هم ندارند و بیشتر به نیروهای دریایی و هوایی متکی هستند. با توجه تساوی جمعیتشان با ایران، نسبت نیروهای مسلح و هزینه دفاعیشان، خیلی از ما کمتر
است. در مورد تعداد دانشجویان پرسیدم؛ جواب اغراقآمیزی داد. گفت سالیانه هشتصد هزار نفر فارغالتحصیل میشوند و نصف این عدد هم به خاطر عدم موفقیت، از تحصیل حذف میشوند؛ بعید است این آمار درست باشد، زیرا در این صورت، باید حدود پنج میلیون دانشجو داشته باشند. در فرودگاه مصاحبه کردیم. به سوی دانمارک پرواز کردند.
ظهر آقای قاسم صفریان آمد. برای سنگ کلیه، جراحی کرده است. ضمن تشکر از کمک من برای حفر چاه، برای لولهکشی سه قریه [نوق] استمداد کرد. انتقال آب شیرین به سه قریه، با توجه به وضع آب در نوق کار مهمی است.
عصر عقد ازدواج دو نفر از کارکنان دفتر را بستم. دکتر [محمدعلی] نجفی، [وزیر آموزش و پرورش] آمد و گزارش پیشرفت کار مدارس سه شیفته را داد؛ کمتر از دویست مدرسه مانده است. برای تهیه ساختمان مرکزی استمداد کرد. پیشنهاد مسابقات المپیاد کشورهای منطقه را داد.
دکتر حبیبی، [معاون اول رییسجمهور] برای امور جاری آمد. آقای [محمد] مجدآرا، [نماینده بابلسر] آمد. از حملههایی که رقبای انتخاباتیاش، در مورد اصلاح ساختار تقسیمات شهرستان بابلسر دارند، ناراحت است؛ دلداریش دادم. آقای [اسدالله] بادامچیان، گزارش وضع مؤتلفه را داد و در مورد کیفیت تبلیغات برای انتخابات نظر خواست. خواستار توضیح بیشتر دستاوردهای برنامه اول و سیاستهای اقتصادی بود.
تا ساعت نُه کارها را انجام دادم و به خانه آمدم. از خبرها، همدستی حزب وحدت و دولت افغانستان در مقابل طالبان، قابل توجه است.